منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 85
:: بازدید ماه : 1172
:: بازدید سال : 4464
:: بازدید کلی : 104084
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 13 / 8

    

 

روز عاشورا در کربلا چه گذشت؟

آماده شدن سپاهیان: امام حسین(ع) در صبح عاشورا سپاهیانش را مرتب کرد. درباره شمار آنان، میان مورخان قدیم اختلاف است. بلاذرى می‌نویسد: آنها 32 نفر سواره و 40 نفر پیاده بودند. زُهَیر بن قین فرماندهى سمت راست و حبیب بن مظاهر فرماندهى سمت چپ را بر عهده داشت و پرچم هم در اختیار عباس بود و خیمه ها پشت سر آنان. در جاى دیگر می‌نویسد: آنان جمعا حدود یک صد مرد یا قریب به آن بودند، پنج نفر از نسل امام على(ع)، شانزده نفر هاشمى، و دو نفر هم از هم‌پیمانان بنى‌هاشم، یکى از طایفه سلیم و دیگرى از کنانه بود.

پیش از آغاز نبرد، امام حسین(ع) دستور داد تا داخل خندقى را که اطراف خیمه ها کنده بودند، آتش بریزند تا دشمن نتواند از اطراف به خیمه ها و حرم امام حسین(ع) وارد شود. شمر که فرد بى‌حیایى بود، به امام حسین(ع) گفت: براى ورود در آتش عجله دارى! امام پاسخ دادند: تو اولى‌تر به ورود در آتش هستى. در این وقت، مسلم بن عَوسجه از امام خواست اجازه دهد تیرى به شمر بزند؛ اما امام فرمود: فإنى أکره أن أبدأهم. نمى خواهم آغازگر این جنگ باشم.

از آن طرف نیز ابن سعد، پس از نماز صبح سپاهیانش را منظم کرد. ترکیب سپاه طایفه‌ای بود؛ یعنى هر قبیله‌اى، یک فرمانده داشت. جمعا عدد سپاه دشمن 22 هزار نفر، نه کمتر و نه بیشتر بوده است. برخى تا 28 هزار نفر هم نوشته اند و تا 35 هزار هم نوشته شده است. صبح روز عاشورا، ندایى از یکى از کوفیان برخاست که خطاب به لشکر ابن زیاد می‌گفت: یا جند الله ارکبوا! در آغاز نبرد، امام حسین(ع) سر بر آستان الهى بلند کرد و دعایی خواند و به استقبال نبرد رفت.

روبرو شدن دو سپاه و گفت و گوی امام با دشمنان: هنگامى که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام از بُرَیر بن حضیر همدانى خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست؛ اینان ذریه، عترت، بنات و حرم پیامبرند. از آنان چه می‌خواهید. گفتند: تسلیم شدن بر حکم ابن‌زیاد. بریر گفت: آیا نمى پذیرید به همآنجا که آمده اند، باز گردند. آیا فراموش کرده اید که با نامه‌هاى شما به اینجا آمده اند. آیا از آبى که یهود و نصارا و مجوس بهره می‌برند، آنان را منع می‌کنید. با ذریه پیامبرتان بد رفتار می‌کنید؛ خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند. برخورد دشمن جز تمسخر و خنده چیزى نبود.

صبح عاشورا، امام خود با کوفیان سخن گفت و فرمود: من پس از رسیدن نامه‌هاى شما که در آنها گفته بودید، سنت از میان رفته، نفاق برآمده و حدود تعطیل گشته است، به اینجا آمدم. از من خواستید بیایم و امت محمد (ص) را اصلاح کنم. اکنون آمدم؛ آیا سزوار است که خون مرا بریزید؟ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم. آیا حمزه و عباس و جعفر عموهاى من نیستند. آیا سخن پیامبر(ص) را در حق من و برادرم نشنیدید که فرمود: هذان سیدان شباب أهل الجنة، اگر من را در این نقل تصدیق می‌کنید که هیچ، و گرنه از جابر بن عبدالله و ابوسعید خدرى و انس بن مالک و زید بن ارقم بپرسید.

امام در این سخنان، بر آن بود تا براى کسانى که او را نمى شناختند، خود را معرفى کند و آنان را به تأمل در رفتار زشتشان بر انگیزد، راجعوا أنفسکم، و در واقع، به نوعى اتمام حجت کند. اهل حرم که سخنان آن حضرت را می‌شنیدند، همه به گریه افتادند و امام حسین(ع)، برادرش عباس را فرستاد تا آنان را ساکت کند. در سخنان صبح عاشورای امام به روایت تحف العقول این جملات آمده است: ابن زیاد یکى از دو چیز را از من می‌خواهد؛ یا مرگ یا ذلت؛ و دور باد که من پذیراى ذلت باشم.

پیوستن حر به لشکر امام: حُرّ بن یزید ریاحى از معدود کسانی بود که تحت تأثیر سخنان امام به این سمت آمد. پس از شنیدن خطابه امام حسین(ع) نزد عمر بن سعد آمد و گفت: آیا واقعا قصد جنگ با این مرد را دارى؟ آیا هیچ یک از پیشنهادهاى وى را نمى پذیرید؟ عمر سعد گفت: اگر تصمیم با من بود، آرى. حرّ پاسخ داد: سبحان الله! چه قدر دشوار است که حسین این مطالب را بگوید و شما از پذیرش آن ابا کنید. پس از آن به سوى امام حسین(ع) رفت. حر به عمر سعد گفت: اگر چنین پیشنهادهایى را تُرک و دیلم ـ که در آن زمان کافر بودند ـ می‌دادند، شما حق نداشتید آن را نپذیرید. وقتى حرّ نزد امام رسید، پرسید: من همان کسى هستم که آن کارها را کردم؛ اکنون آمده ام جانم را در راه شما بدهم. آیا به عقیده شما راه توبه باز است؟ امام فرمود: نَعَم، إنّها لک توبة، فابشر، فأنت حرّ فى الدنیا و أنت حرّ فى الاخرة إن شاء الله.

سخن زهیر خطاب به لشکر کوفیان: فردى عمر نام از بنى تمیم، نخستین تیر را رها کرد که در ناحیه کتف امام به زره آن حضرت اصابت کرد و متوقف شد. زهیر خطاب به کوفیان گفت: بندگان خدا! فرزند فاطمه، بیشتر از فرزند سمیه سزاوار است تا کمک شود. اگر یاریش نمى کنید، رهایش کنید تا خود با یزید سخن بگوید؛ یزید بدون کشتن او هم از اطاعت شما راضى می‌شود. شمر تیرى به سوى او انداخت و گفت: ساکت شو. زهیر گفت: شمر! تو را در قیامت به آتش جهنّم بشارت می‌دهم. شمر پاسخ داد: خداوند همین الان تو و اطرافیانت را خواهد کشت. به روایت ابومخنف، زهیر این جمله را گفت که بسیار مهم است: ما تا به امروز برادر و بر دین واحد و ملت واحدى بودیم؛ تا وقتى که شمشیر میان ما نیامده بود و شما اهلیت پذیرش نصیحت از سوى ما را داشتید؛ اما وقتى شمشیر آمد، پرده ها دریده خواهد شد، آن وقت شما امتى جدا و ما امتى جدا خواهیم بود

این به معنای جدا شدن شیعیان و سنیان بود. وقتى شمر زهیر را تهدید به مرگ کرد، زهیر گفت: آیا مرا از مرگ می‌ترسانى! مرگ براى من بهتر از زندگى با شماست. آنگاه باز خطاب به مردم گفت: شما نبایست فریب چنین فرد سبک سرِ جِلْفى را بخورید؛ بدانید که قاتلین حسین(ع) و ذرّیه پیامبر(ص) بهره‌ای از شفاعت او نخواهند برد. آنگاه مردى از اصحاب امام حسین(ع)، زهیر را صدا زد و گفت: حسین می‌گوید برگرد، تو وظیفه خود را در نصیحت و ابلاغ ادا کردى.

امام در آخرین لحظه، عمر بن سعد را صدا کرد. او از آمدن کراهت داشت؛ اما بالاخره آمد. امام فرمود: آیا براى رسیدن به ملک رى با من می‌جنگى. بدان که بعد از من در دنیا و آخرت خوشى و راحتى نخواهى دید و بد روزهایى در انتظار توست.

آغاز نبرد و شهادت گروهی از سپاه امام حسین (ع)

نبرد گروهی: عمر بن سعد با انداختن نخستین تیر، رسما جنگ را آغاز کرد و گفت: نزد عبیدالله شهادت دهید که من نخستین تیر را رها کردم. عمر بن سعد خطاب به کوفیان گفت: منتظر چه هستید! اینان برای شما یک لقمه هستند. زمانى که عمر بن سعد تیر انداخت، سپاه ابن زیاد نیز شروع به تیر اندازى کردند. به گزارش ابن اعثم، باران تیر از سوى کوفیان به سوى اصحاب امام حسین(ع) شدت گرفت و امام فرمود: اینها نماینده این قوم به سوى شماست؛ براى مرگى که چاره‌ای از پذیرش آن نیست، آماده باشید. پس از آن دو گروه بر یکدیگر حمله کردند و ساعتى از روز را به طور دسته جمعى با یکدیگر جنگیدند، به طورى که بنا به برخى اخبار پنجاه و اندى از اصحاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.

در این حمله، بسیارى از اصحاب با تیرهایى که بر بدنشان فرود آمد، به شهادت رسیده یا زخمى شدند، ابن شهرآشوب اسامى شهدایى را که در حمله نخست دشمن به شهادت رسیدند، فهرست وار آورده است. این افراد جمعا 28 نفر از اصحاب و ده نفر از موالى امام حسین(ع) و پدرشان امام على(ع) بودند که در مجموع 38 نفر می‌شدند. اینها افرادى هستند که اساسا فرصت نبرد تن به تن پیدا نکرده و در تیراندازى نخست کوفیان به شهادت رسیدند.

با شهادت پنجاه نفر در یک حمله دسته جمعى، شمار اندکى از یاران امام حسین(ع) باقى ماندند؛ کسانى که به نوعى، مبارزه تن به تن با سپاه ابن زیاد داشتند. از آن جمله، عبدالله بن عمیر کلبى است که در برابر مبارزه‌خواهى یسار از موالى زیاد بن ابیه، پس از کسب اجازه از امام حسین(ع) عازم میدان شد. در واقع، اول حبیب بن مظاهر و بُرَیر بن خضیر قصد رفتن به مبارزه را داشتند که امام اجازه نداد و پس از آن که عبدالله بن عمیر اجازه خواست، امام اجازه رفتن به میدان را به وى داد. وقتى در این نبرد یسار را کشت، سالم از موالى عبیدالله به میدان آمد که به رغم آن که انگشتان عبدالله کلبى در برابر شمشیر سالم افتاد، اعتنا نکرده، او را نیز کشت و در میان میدان شروع به رجز خوانى کرد. زنش هم عمودى در دست گرفته به تحریض او می‌پرداخت. امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و در عین حال آن ها را دعا کرد. یسار و سالم، نخستین کشتگان سپاه ابن زیاد بودند.

پس از تیرباران نخست و مبارزه عبدالله بن عمیر و ابوالشعثاء، سپاه عبیدالله ابتدا از سمت راست و سپس از سمت چپ به سپاهِ اندک امام نزدیک شدند. افراد باقى مانده از سپاه امام، روى زانو نشسته، نیزه‌هاى خود را به سوى اسبان گرفتند و آنها به اجبار برگشتند. پس از آن، شروع به تیراندازى به سوى سپاه عبیدالله کرده، عده‌ای را کشته و شمارى را مجروح کردند.

نبرد تن به تن اصحاب امام: باقی‌مانده سپاه تک تک عازم میدان شده و پس از مبارزه به شهادت رسیدند. یکى از چهره های کربلا بُرَیر بن حضیر هَمْدانى است که در کوفه به سیّد‌القراء شهرت داشت و از شیعیان بنام این شهر بود. وقتى یزید بن معقل مبارز طلبید، بریر عازم نبرد با وى شده، چنان ضربتى بر سر او زد که نه تنها کلاهخود او، بلکه نیمى از سرش را هم شکافت. پس از آن رضى بن منقذ عبدى به نبرد وى آمد. ساعتى به هم پیچیدند تا بُرَیر بر سینه او نشست. رضى از دوستانش یارى طلبید. در این وقت کعب بن جابر به سوى بریر شتافت و نیزه خود را بر پشت بریر فرو کرد. پس از آن بر وى حمله کرده، او را به شهادت رساند.

از چهره‌هاى برجسته کربلا، یکى همین نافع بن هلال بِجلى است. طایفه بجیله، از طوایف شیعه کوفه است که بعدها نیز در میان آنان شیعیان زیادى شناخته شده اند. از وى نیز تعریفى براى تشیع رسیده که بسان آنچه درباره بریر گذشت، جالب است.

پس از مبارزه تن به تن برخى از اصحاب با کوفیان و کشته شدن شمارى از سپاه عبیدالله، عمرو بن حجاج خطاب به سپاه عمر سعد فریاد زد:‌ ای احمق ها! شما با قهرمانان این شهر می‌جنگید؛ کسى با آنان تن به تن به مبارزه نرود. آنها اندک‌اند و شما با پرتاب سنگ می‌توانید آنها را از میان ببرید. عمر بن سعد رأى او را تصدیق کرده، از سپاهش خواست تا کسى مبارزطلبى نکند. پس از آن عمرو بن حجاج از سمت راست سپاه کوفه بر سپاه امام یورش برد. عمرو به سپاه کوفه فریاد می‌زد: ‌ای کوفیان! اطاعت و جماعت خود را نگاه دارید و در کشتن کسى که از دین خارج شده و با امام خود مخالفت کرده، تردید به خود راه مدهید.

به احتمال شمار سپاه امام در این لحظه 32 نفر بوده است. در این میان، مسلم بن عوسجه اسدى به دست دو نفر از کوفیان به شهادت رسید. شهادت مسلم موجب شادى سپاه کوفه. امام حسین(ع) پیش از شهادت مسلم، زمانى که هنوز رمقى در وجود او مانده بود، خود را به وى رساند و فرمود: رحمک ربّک یا مسلم.

تعبیر به این که مسلم بن عوسجه اوّل اصحاب الحسین بوده است که شهید شده، می‌باید اشاره به آن باشد که نخستین شهید در حمله عمومى سپاه کوفه بوده که طبعا پس از تیراندازى عمومى اول و شهادت برخى از مبارزان به صورت تک تک شهید شده است. با این حال، در زیارت ناحیه، به طور کلى از وى به عنوان اولین شهید کربلا یاد شده است.

در این مرحله عبدالله بن عمیر کلبى به شهادت رسید. با شهادت وی همسرش بر بالین او رفت و گریه کرد. شمر به یکى از غلامان خود با نام رستم دستور داد تا با عمودى آهنین بر سر او بکوبد. رستم چنین کرد و آن زن نیز به شهادت رسید.

در این نبرد، بقایاى سپاه امام، چنان فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند که دشمن نمى توانست در آنان نفوذى داشته باشد. به ویژه آنان اطراف خیمه ها را کنده و آتش در آنها روشن کرده بودند و دشمن تنها از یک سوى می‌توانست بر آنان یورش برد. عمر سعد کسانى را براى نفوذ در چادرها و کندن آنها از جاى، به درون محوطه خیمه ها فرستاد که این افراد توسط چند نفر از اصحاب امام محاصره و کشته شدند. این امر سبب شد تا عمر سعد دستور دهد تا چادرها را آتش بزنند.

امام حسین(ع) فریاد زد: اجازه دهید آتش بزنند، در هر حال جز از یک سمت نمى توانند بر شما حمله کنند. دشمن براى این که کار را یکسره کند، تصمیم حمله به خیمه ها و آتش زدن آنها را گرفت. شمر همراه سپاهش نیزه اش را به سوى چادر امام حسین(ع) پرتاب کرد و فریاد زد: باید این خانه را بر سر اهلش آتش بزنم. در اینجا بود که فریاد زنان و کودکان به آسمان رفته، همه از چادر بیرون ریختند. در اینجا بود که شَبَث بن ربعى شمر را توبیخ کرده، حرکت او را زشت شمرد و شمر بازگشت. زهیر بن قین که فرماندهى ناحیه راست سپاه امام را داشت، همراه با ده نفر به سوى شمر حمله کرده او را از محل اقامت زنان و کودکان امام حسین(ع) دور کرد. اما شمر بر او حمله کرده چند نفر از افراد وى را به شهادت رساند.

نبرد ادامه یافت. اصحاب امام حسین(ع) یک یک به شهادت می‌رسیدند و هر کدام که شهید می‌شدند، نبود آنان کاملا احساس می‌شد؛ در حالى که کشته‌هاى دشمن به دلیل فراوانى آنان، نمودى نداشت. این حوادث تا ظهر عاشورا ادامه یافت. نزدیکى ظهر بود که حبیب بن مظاهر نیز به شهادت رسید.

ظهر عاشورا و آخرین نماز

ظهر شد و وقت نماز فرا رسید. هنوز زهیر و شمارى اصحاب در اطراف امام بودند. امام نماز را به جماعت ـ در شکل نماز خوف ـ اقامه کرد. امام دو رکعت نماز ظهر را آغاز کرد در حالى که زهیر و سعید بن عبدالله حنفى جلوى امام ایستادند. گروه دوم نماز را تمام کرده، آنگاه گروه اول رکعت دوم را به امام اقتدا کردند. در وقتى که سعید جلوى امام ایستاده بود، هدف تیر دشمن قرار گرفت. بعد از پایان نماز هم، هر چه امام به این سوى و آن سوى می‌رفت، سعید میان امام و دشمن قرار می‌گرفت. به همین دلیل، چندان تیر به وى اصابت کرد که روى زمین افتاد. در این وقت از خداوند خواست تا سلام او را به رسولش برساند و به او بگوید که من از این رنجى که می‌برم، هدفم نصرت ذرّیه اوست. وى در حالى به شهادت رسید که سیزده تیر بر بدنش اصابت کرده بود.

شهادت باقی یاران پس از نماز: در اینجا باز هم دشمن به تیراندازى به سوى اسبان باقى مانده سپاه امام ادامه داد تا همه آنان را از بین برد. در این وقت زهیر بن قین با رجزى که خواند بر دشمن حمله کرد. در شعرى که از او خطاب به امام حسین(ع) نقل شده، آمده است که امام را هادى و مهدى نامیده و در حال رفتن به ملاقات جدش پیامبر، برادرش حسن، پدرش على(ع) و عمویش جعفر و حمزه می‌باشد.  دو نفر از کوفیان با نام‌هاى کثیر بن عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس بر وى حمله کرده او را به شهادت رساندند.

عمرو بن خالد ازدى در شمار چنین افرادى است. وى رجزى خواند و جنگید تا به شهادت رسید. فرزندش خالد بن عمرو ازدى نیز پس از پدر به شهادت رسید. سعد بن حنظله تمیمى مجاهد دیگرى است که با خواندن رجزى به میدان رفته پس از نبردى به شهادت رسید. عمیر بن عبدالله مَذْحِجى شهید بعدى است که رجزى خواند و به میدان رفت و به شهادت رسید. سوار بن أبى حُمَیر به میدان رفته مجروح شد و شش ماه بعد به شهادت رسید.

عبدالرحمان بن عبدالله یزَنى شهیدى است که به نوشته ابن اعثم، پس از مسلم بن عوسجه به شهادت رسیده است. شعر وى در میدان، مضمون مهمى در تشیع او دارد؛ به طورى که شاعر خود را بر دین حسین و حسن معرفى می‌کند.

زیاد بن عمرو بن عریب صائدى همدانى معروف به ابوثمامه صائدى که نماز ظهر را به یاد امام حسین(ع) آورد، شهید دیگر بعد از ظهر است. ابوالشعثاء یزید بن زیاد کندى پیش روى امام حسین(ع) در برابر دشمن ایستاد و هشت تیر (و در برخى نقل ها که پیش از این گذشت صد تیر) رها کرد که طى آن دست کم پنج نفر از سپاه کوفه کشته شدند. آنگاه که دشمن درخواست‌هاى امام حسین(ع) را رد کرد، به سوى دشمن تاخت تا کشته شد.

نافع بن هلال بِجِلى با تیراندازى دقیق خود دوازده تن از سپاه کوفه را کشت تا آن که بازویش شکست. دشمن وى را به اسارت گرفت و شمر گردنش را زد. نوشته‌اند که وى روى تیرهایش، نامش را نوشته بود و شعارش این بود: «أنا الجملى أنا على دین على». وی به صورت اسیر نزد عمر سعد آورده شد در حالی که همچنان خون از محاسنش جارى بود و فریاد می‌کشید: اگر بازو و دستى برایم مانده بود، نمى توانستید مرا به اسارت درآورید. وقتى شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودى، براى تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهى. ستایش خداى را که مرگ ما را براى اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وى را به شهادت رساند. گفتنى است که نافع از یاران امام على(ع) و از تربیت‌یافتگان مکتب آن حضرت بود.

شهادت اهل بیت (ع): شروع به نبرد از سوى اهل بیت امام حسین(ع)، زمانى بود که از یاران کسى باقى نمانده بود. آن گاه اهل بیت وارد کارزار شده و شمارى از آنان به شهادت رسیدند که رقم آنان را کمتر از شانزده نفر ننوشته‌اند و برخى از منابع نام بیش از بیست نفر را یاد کرده‌اند.

یکی از مشهورترین آنان، عباس بن على بن ابى طالب بود، کسی که بعدها نسل و نوادگانش او را سقّا ‌نامیدند. عباس پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و زمان شهادت 34 سال داشت. برادرش جعفر بن على بن ابى طالب (فرزند امّ البنین و نوزده ساله)، توسط هانى بن ثُبَیت حضرمى کشته شد. برادر دیگرش عبدالله بن على بن ابى طالب(فرزند امّ البنین و 25 ساله) به دست هانى بن ثُبَیت حضرمى کشته شد. برادر دیگر عباس، عثمان بن على بن ابى طالب (فرزند امّ البنین) وقتى به میدان رفت، ابتدا خولى بن یزید تیرى به او زد و سپس مردى از طایفه ابان بن دارم او را کشت. مادر هر چهار نفر گذشته، ام البنین عامریه از آل وحید بود. دینورى با اشاره به این مطلب می‌نویسد: اینان از برابر امام حسین(ع) عبور کردند و سر و گردن را سپر بلاى او قرار دادند.

شمار دیگری از فرزندان امام علی(ع) و در مجموع افرادی از اهل بیت که به شهادت رسیدند عبارت بودند از: ابوبکر بن على بن ابى طالب، محمد اصغر بن على بن ابى طالب، على اکبر پسر بزرگ امام حسین (ع) و فرزند ام لیلى. ابومخنف، بلاذرى و دینورى می‌گویند: نخستین کشته از اهل بیت، على اکبر بود.

شهدای دیگر اهل بیت عبارتند از: عبداللّه بن الحسن بن على(ع)، ابوبکر بن الحسن بن على، عبدالله بن حسین (فرزند رباب دختر امرؤالقیس)، قاسم بن حسن، عون بن عبدالله بن جعفر، محمد بن عبدالله بن جعفر، جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل، عبدالله اکبر بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن ابى سعید بن عقیل. همچنین از مردى از آل ابولهب و طبعا هاشمى که نامش را نمی‌دانیم، ابوالهیاج از نوادگان ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطّلب، سلیمان غلام آزاد شده امام حسین(ع)، مَنْجح غلام آزاد شده امام حسین(ع)، عبدالله بن بُقْطر برادر رضاعى امام حسین(ع).

شهادت امام حسین (ع)

تا این لحظه که تمامی یاران و اهل بیت کشته شدند، کسى جرأت نزدیک شدن به امام را نداشت؛ چرا که به هر روى، بسیارى از کوفیان مایل نبودند قاتل امام حسین(ع) شناخته شوند. بنابراین تا وقتى کسان دیگرى مانند سنان بن انس دیوانه و شمر کثیف و خولى بد ذات بودند، نوبت به دیگران نمى رسید.  

ابن سعد می‌گوید: در این لحظه امام عطشان بود و درخواست آب کرد. مردى نزد امام آمد و آب به او داد. در همان حال حصین بن نمیر تیرى رها کرد که به دهان آن حضرت اصابت کرد و خون جارى شد. آن حضرت با دست خون ها را پاک می‌کرد و در همان حال خدا را ستایش می‌کرد. آن گاه به سوى فرات به راه افتاد. مردى از طایفه ابان بن دارم گفت: نگذارید به آب دسترسى پیدا کند. گروهى میان او و آب ایستادند، در حالى که امام در برابرشان ایستاده بود و درباره آن مرد فرمود: خدایا او را از تشنگى بمیران.

ابن سعد می‌افزاید: زمانى که یاران و اهل بیت حسین کشته شدند، هیچ کس به سراغ او نمى آمد مگر آن که باز می‌گشت تا آن که پیاده نظام اطرافش را گرفتند. در آن لحظه شجاع‌تر از وى نبود و حسین بن على چون یک جنگجوى شجاع با آنان می‌جنگید، بر هر طرف یورش می‌برد، و افراد مانند بزى از برابر شیر می‌گریختند.

ابن سعد در ادامه آن گزارش می‌نویسد: ساعاتى از روز گذشت و مردم در حال نبرد با حسین بن على بودند؛ اما کسى براى کشتن وى اقدام نمى کرد. دینورى آورده است: در این وقت امام حسین(ع) نشسته بود و اگر می‌خواستند می‌توانستند او را بکشند، اما هر قبیله‌ای بر آن بود تا مسؤولیت آن را به عهده دیگرى بیندازد و کراهت داشت تا بر این کار اقدام کند.

در این وقت شمر فریاد زد: مادرتان در عزایتان بگرید، منتظر چه هستید، او را بکشید! اولین کسى که به امام حسین(ع) نزدیک شد زُرْعة بن شریک تمیمى بود که ضربتى بر کتف چپ امام زد و پس از آن ضربه دیگرى بر گردن آن حضرت زده، نقش بر زمینش کرد. آن‌گاه سنان بن انس نخعى پیش آمد و ضربه‌ای بر استخوان سینه آن حضرت زد؛ سپس نیزه اش را در سینه امام حسین(ع) فرو کرد. در این وقت بود که امام روى زمین افتاد. سنان از اسب پیاده شد تا سر امام حسین(ع) را جدا کند، در حالى که خولى بن یزید اصبحى هم همراهش بود. وى سر را جدا کرد و آن را نزد عبیدالله بن زیاد آورد.

وى در جاى دیگرى می‌نویسد که سنان بن انس نخعى امام حسین(ع) را کشت و خولى بن یزید سر آن حضرت را جدا کرد. شیخ مفید می‌نویسد: زُرْعة بن شریک به کتف چپ امام ضربتى زد و پس آن ضربتى بر گردن آن حضرت نواخت، سنان بن انس نیزه‌ای بر آن حضرت زد که آن حضرت به زمین افتاد. آن‌گاه خولى رفت تا سر آن حضرت را جدا کند که دستش لرزید. شمر خود از اسب فرود آمد، سر امام را جدا کرد و به دست خولى داد تا به عمر بن سعد برساند. ابن سعد می‌افزاید: زخم‌هاى بدن امام حسین(ع) را که شمارش کردند، 33 مورد بود، در حالى که بر لباس ایشان بیش از صد مورد پارگى در اثر تیر و ضربت شمشیر وجود داشت. و باز همو می‌نویسد: وقتى امام حسین(ع) به شهادت رسید، یک شمشیر او را قلانس نهشلى و شمشیر دیگرش را جمیع بن خَلْق اودى برد. لباس (سِروال ـ شلوار ـ و قطیفه) آن حضرت را بحر بن کعب تمیمى و قیس بن اشعث بن قیس کندى برداشتند که بعدها به این قیس، قیسِ قطیفه می‌گفتند! نعلین امام را اسود بن خالد ازدى، عمامه ایشان را جابر بن یزید، و برنُس آن حضرت را مالک بن بشیر کندى، برداشتند.

غارت خیمه ها: از حمید بن مسلم ازدى نقل شده است که من شاهد بودم که وسائل زنان را چگونه غارت می‌کردند ... بعد عمر سعد فریاد زد: کسى به زنان و کودکان آسیب نرساند و هر کسى چیزى از آنان گرفته پس دهد؛ اما هیچ کس چیزى پس نداد. عمر سعد عده‌ای از سپاهش را به عنوان مراقب اطراف خیمه ها گذاشت تا کسى آسیب به آنان نرساند.

بلاذرى می‌نویسد: آنگاه عمر سعد از یارانش خواست تا براى پایمال کردن جسد امام حسین(ع) با اسب آماده شوند. دوازده نفر براى این کار آماده شده، چندان اسب تاختند که بدن امام حسین(ع) را خرد کردند.

گفته شده است که از یاران امام حسین(ع) 72 تن کشته شدند. به نظر می‌رسد اینها شمار سرهایی است که به کوفه بردند، اما شمار شهدا بیشتر بود. مردمان غاضریه یک روز بعد از آن جسد امام حسین(ع) و یاران ایشان را دفن کردند. از جمع سپاه عمر بن سعد 88 نفر کشته شدند که عمر سعد بر آنان نماز خواند و دفنشان کرد. تعدادى هم مجروح گشتند.


:: بازدید از این مطلب : 373
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 3 / 8

اعمال ماه محرم!

 

چرا محرم؟!

 

پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

 

اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

 

اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.

اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:

«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)

همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:

«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:

دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

 

در فضيلت اين نماز چنين آمده است:

«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

 

احياي اين شب.(6)

 

نيايش و دعا.(7)

 

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)

دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

 

روز دوم محرم

در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

 

روز سوم محرم

از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:

«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

 

روز نهم محرم

تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:

چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

 

احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

 

دعا و نيايش. (15)

 

روز عاشورا

 

عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

 

هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

 

زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

 

روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

 

آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

 

خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

 

خواندن زيارت عاشورا. (21)

 

گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

 

روز دوازدهم محرم

ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

 

روز بيست و يكم محرم

1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)


:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 8

 

خداوند در آيه ى شريفه 34 سوره فصلت مى فرمايد: ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوه كانه ولى حميم‏

بدى را با نيكى دفع كن، تا دشمنان سر سخت، همچون دوستان گرم و صميمى شوند.

وقتى كسى غيبت مى كند يا به شخصى تهمت مى زند از چند حال خارج نيست- يا نسبت به وى حسادت دارد ج يا بغض و كينه او در دلش مى باشد ج يا اينكه غيبت كننده متكبر است و....

به هر حال اين غيبت و تهمت رفتار زشت و بدى است كه به شما اصابت كرده است و شما به عنوان يك مسلمان كه كتاب راهنمايش قرآن شريف و الگوى رفتاريش سيره اهل بيت عصمت و طهارت است وظيفه اى داريد، آنهم دفع بدى با خوبى است.

در تفسير نمونه، ضمن تفسير اين آيه آمده است: بوسيله ى حق، باطل را دفع كن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را با عفو وگذشت به مقابله با كينه ورزى بر خيز هرگز بدى را با بدى وزشتى را با زشتى پاسخ مگوى، كه اين روش انتقام جويانه است و موجب لجاجت و سرسختى منحرفان مى گردد. در پايان آيه به فلسفه عميق اين برنامه در يك جمله كوتاه اشاره كرده مى فرمايد: نتيجه ى اين كار آن خواهد شد كه دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند فاذا الذى بينك و بينه عداوه كانه ولى حميم‏

مخصوصا افراد بد..... گاه يك بدى را چند برابر پاسخ گويند، هنگامى كه بينند كه طرف مقابل نه تنها بدى را به بدى پاسخ نمى دهد، بلكه با خوبى و نيكى به مقابله بر مى خيزد، اينجاست كه طوفانى در وجودشان بر پا مى شود وجدانشان تحت فشار شديدى قرار مى گيرد و بيدار مى گردد، انقلابى در درون جانشان صورت مى گيرد، شرمنده مى شوند، احساس حقارت مى كنند و براى طرف مقابل، عظمت قائل مى شوند. اينجاست كه كينه ها و عداوتها، با طوفانى از درون جان، برخاسته و جاى آنرا محبت و صميميت مى گيرد. (1)

شهيد بزرگوار مرتضى مطهرى (ره) در اين خصوص، كلام معروف شيخ انصارى (ره) را بيان مى كنند كه: خوبى را با خوبى پاسخ دادن، خركارى است بدى را با بدى پاسخ دادن، سگ سارى است بدى را با خوبى پاسخ دادن، كار خواجه عبدالله انصارى است.

روش و سيره پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام نيز چنين بوده و حتى در اكثر موارد، با كفار و دشمنان اسلام ج در خارج از ميدان جنگ و جهاد ج مهر عطوفت نشان مى دادند.

داستان كافرى كه هر روزبر سر راه پيامبر (ص) مى رفت و بر سر مبارك ايشان شكمبه گوسفند و خاكستر مى ريخت، زبانزد دوستان و دشمنان اسلام قرار گرفت.

قضيه امام حسن مجتبى (ع) با عربى كه به ايشان ناسزا گفت و پس از سكوتش حضرت به او فرمود (مضمون كلام حضرت اين بود كه): اگر گرسنه اى، برهنه اى، جا و مكان ندارى و... ما به تو غذا و پوشاك و مسكن مى دهيم و... آن عرب فحاش به دست و پاى امام افتاد و....

البته لازم به ذكر است كه اگر اين عمل ما باعث سوء استفاده ى طرف مقابل گردد، از روش ديگرى بايد استفاده كنيم.

در تفسير نمونه آمده است كه بديهى است اين يك قانون غالبى است نه دائمى زيرا هميشه اقليتى هستند كه از اين روش سوء استفاده مى كنند و تا زير ضربات خرد كننده ى شلاق مجازات قرار نگيرند، آدم نمى شوند و دست از اعمال زشت خود بر نمى دارند. البته حساب اين گروه جداست و بايد در برابر آنها از شدت عمل استفاده كرد، ولى نبايد فراموش كرد كه اين دسته هميشه در اقليت هستند قانونى كه حاكم بر اكثريت است همان قانون دفع سيئه با حسنه است. (2)

پس شما پرسشگر عزيز بهتر است اولين كارى كه مى كنيد اين باشد كه، زشتى عملى كه غيبت كننده انجام داده را به رويش نياوريد بلكه با تعريف از او نزد ديگران، محبت خويش را به او برسانيد و در عوض غيبتى كه از شما كرده، محاسنش را نزد ديگران بيان واز او تعريف كنيد.

به احتمال زياد، وقتى شما به اين كار خود ادامه دهيد و با او رفتار مهربانانه و دوستانه داشته باشيد، او از كار خويش شرمگين شده و در نحوه رفتار با شما تجديد نظر خواهد كرد و چه بسا به فرموده ى قرآن كريم تبديل به دوستى صميمى براى شما گردد.

در صورتى كه اين روش، موثر واقع نشد ج كه بسيار كم اتفاق ميافتد ج اگر از محارم هستند، بهتر است به منزل ايشان رفته و به صورت چهره به چهره، حتى با گرفتن دست او در دستانتان و نيز با آرامش و مهربانى از او سوال كنيد كه آيا بهتر نبود عيب شما را به خودتان مى گفت؟

اگر به همين صورت كه عرض شد رفتار كنيد به احتمال زياد، او شرمنده خواهد شد و از شما عذر خواهى خواهد كرد، يا نهايتا به توجيه مى پردازد، كه همين نيز نشانه پشيمانى است.

در خصوص تهمت نيز، اگر مساله ى قابل توجهى نبوده و بى ارزش است، به همين صورت رفتار كنيد اما اگر خداى ناكرده از تهمتهاى بزرگ است ج مثل نعوذ بالله تهمت بى عفتى، دزدى و...- ابتدا با آرامش و خونسردى با او صحبت كرده و با دليل و مدرك از خودتان رفع اتهام كنيد و اگر اين مطلب به گوش ديگران هم رسيده، از ايشان بخواهيد كه اشتباهش را به آنها نيز بگويد در غير اين صورت به فردى مومن و فهيم مراجعه كرده تا پادرميانى كند و از شما رفع اتهام شود.

باز تكرار مى كنم كه حفظ خونسردى و رفتار اسلامى از شما در اين مساله، بسيار مهم است و ثمرات خوبى به بار خواهد آورد.

بدانيم كه ان احسنتم احسنتم لانفسكم و ان اساتم فلها (3) اگر نيكى كنيد به خودتان نيكى مى كنيد و اگر بدى كنيد باز به خودتان مى كنيد.

پس اگر كسى به ما تهمت زده و يا غيبت ما را كند، به خود بدى كرده و آخرت خود را خراب نموده است و اگر ما اهل عفو و گذشت و حلم و بردبارى شويم، در حق خودمان نيكى كرده ايم (دقت كنيد).

پيروز و سربلند باشيد.


:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 8

                          

%d9%88%d9%81%d8%a7%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8-%d9%88-%d8%b1%d9%87%d8%a8%d8%b1%db%8c%d8%8c-%d9%86%d8%ae%d8%a8%d9%87%e2%80%8c%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%b1-%d9%88-%d8%af%d8%b1%d8%af%d8%a2%d8%b4%d9%86%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85                            

                                گروه سیاسی: به گفته برخی چهره‌های سیاسی، آیت‌الله مهدوی کنی نسبت به انقلاب و ولایت فقیه وفادار و حساس بوده و به کادرسازی و نخبه‌پروری برای آینده نظام اهتمام ویژه داشتند.                            

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، غلامعلی حداد عادل، منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی کنی، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: دانشگاه امام صادق(ع) میراث باقی مانده از آیت‌الله مهدوی کنی است.

وی افزود: مهم‌ترین درسی که آیت‌الله مهدوی کنی به دیگران داد، وفاداری به ولایت فقیه بود.

حساسیت آیت‌الله مهدوی‌کنی به ارزش‌های انقلابی

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، دادستان کل کشور نیز در جمع خبرنگاران در سخنانی اظهار کرد: آیت‌الله مهدوی کنی شخصیتی مبارز، مجاهد، فقیه و بابصیرت و چهره دردآشنای مردم بود.

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: ایشان مصداق بارز عالمی بود که از مردم، در مردم و با مردم بود و نسبت به مسائل انقلاب و ارزش‌های انقلابی حساسیت داشت.

اقدامات آیت‌الله مهدوی کنی برای پیوند حوزه و دانشگاه

حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز در جمع خبرنگاران گفت: آیت‌الله مهدوی کنی یک عالم به معنای واقعی و یک مبارز همیشه در صحنه بود.

وی با اشاره به پیوند دانشگاه و حوزه توسط آیت‌الله مهدوی‌کنی افزود: راه‌اندازی دانشگاه امام صادق(ع) و مدرسه مروی حلقه وصل دانشگاه و حوزه بود که از اقدامات ایشان محسوب می‌شد.

آیت‌الله مهدوی کنی نخبه‌پرور بود

حجت‌الاسلام والمسلمین آل‌هاشم، رئیس عقیدتی ـ سیاسی ارتش جمهوری اسلامی نیز در این مراسم در جمع خبرنگاران گفت: یکی از خصوصیات بارز آیت‌الله مهدوی کنی نخبه‌پروری بود؛ ایشان در زمانی که تشخیص دادند می‌توانند از جوانان متعهد و متدین برای آینده کادرسازی کنند، دانشگاه امام صادق(ع) را راه‌اندازی کردند و توفیقات فراوانی نیز در این راه داشتند.

وی افزود: امروز در هر دستگاه و وزارتخانه‌ای می‌توان یکی از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه را یافت.

آل هاشم همچنین اظهار  کرد: از دیگر خصوصیات آیت‌الله مهدوی کنی این بود که نقش پدری را در جامعه ما داشتند و با این که نوع تفکرشان مشخصی بود اما همه جناح‌ها به ایشان با دید احترام می‌نگریستند.


:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 8

به گزارش «شیعه نیوز»، هارپ (HAARP) یک پروژه تحقیقاتی است که در ظاهر برای بررسی و تحقيق درباره لایه ی آیونوسفیر (Ionosphere)  و  مطالعات معادن زير زمينی (با استفاده از امواج راديويی ELF/ULF/VLF) تاسيس شده است. ولی در واقع "پروژه ای با تکنولوژی جنگ ستارگارن"  به منظور  کامل کردن یک سلاح جدید پايه گذاری گرديده است.

 
 
به صدای هارپ گوش دهيد 

( توضيح آنکه: جنگ هايی که از  امواج "راديويی"، "ليزر" و "نيروی مغناطيس" برای صدمه به نيروی مقابل استفاده کند به جنگ ستارگان معروف است و اين اسم را از فيلم  Star War گرفته اند)

 

آیونوسفیر چيست و کجاست؟

 

لایه ی آیونوسفیر در بالاترین لایه ی اتموسفیر (Atmosphere) قرار دارد.

 

این لایه تشعشات خطرناک "ماورای بنفش" و "اکس ری" خورشيد را  جذب کرده  و مانند سقفی از ورود آنها به زمين جلوگيری می نمايد تا زندگی بر روی کره زمین امکان پذیر گردد. همچنین به دليل محیط الکتریکی موجود در آيونوسفير  از اين لايه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می شود. اگر این لایه به هر دليلی دچار اختلال شود تاثيرا ت بسیار زیادی بر روی زمین گذاشته و زيستن را مختل می کند.

 

لايه آيونوسفير چه ارتباطی به هارپ (HAARP) دارد؟

 

سیستم هارپ (HAARP) طوری طراحی شده است که بر روی آیونوسفیر تاثير مستقيم داشته باشد. از نمونه های اين تاثيرات قرمز و گداخته شدن و يا ذره بينی نمودن لايه را ميتوان نام برد.

 

این سیستم در حال حاظر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (١٨٠ برج آنتن آلومنيومی به ارتفاع ٥٠/٢٣متر) تشکيل و برروی زمينی وسيعی به مساحت ٢٣٠٠٠ متر مربع در آلاسکا (Alaska) نصب گرديده است.

 

این آنتن ها امواج مافوق کوتاه  ELF/ULF/VLF  را تولید و به آیونوسفیر پرتاب می کنند.

 
 
 
 
آنتن های هارپ (HAARP) در آلاسکا
 

اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آيونوسفير و بازگشت به زمين قادر اند نه تنها به عمق دريا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمين نيز وارد ميشوند و عملکرد آن بمانند "راديو ترموگرافی" (Radio Thermography) است که امروزه ژئولژيست ها برای  اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده می کنند.  وقتی يک موج کوتاه "راديو ترموگرافی" به داخل زمين فرستاده ميشود به لايه های مختلف برخورد کرده و آن لايه ها را به لرزه می آورده و از لرزش صدايی با فرکانسی مخصوص توليد و به سطح زمين باز ميگرداند و ژئولژيست ها از صدای بازگشتی قادرند مخازن زيرزمين را شناسايی کنند.

 

با اين تفاوت که راديو ترموگرافی سيستمی است که با قدرتی به کوچکی ٣٠ وات لايه های زير زمينی را به لرزه درمی آورد و حال آنکه هارپ سيستم فوق الاده پیشرفته تری است که همان لايه های زمين را می تواند با استفاده از قدرتی برابر با ١,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (یک میلیارد)  تا ,١٠,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (ده میلیارد) وات بلرزاند! بدیهی است که هر چقدر قدرت امواج بیشتر می شود, تاثیراتش بر روی آیونوسفیر و اثرات ذره بینی آن بالاتر می رود. هدف از استفاده از این قدرت چیست؟

 

از نمودار فوق متوجه می شويد که آيونوسفير گداخته شده (به رنگ قرمز ديده می شود) و سپس مثل يک قلب شروع به تپش ميکند و از اين تپش ها، فرکانس های فوق کوتاه توليد شده که پس از اصابت به زمين به  داخل آن نفوذ مينمايد و در توضیحات زیر مشاهده خواهید کرد که چگونه از اين فرکانس فوق کوتاه و نيرومند، زمين زلزله و خرابی توليد ميگردد.

 

برای درک چگونگی ايجاد زمين لرزه يک مثال بزنم: وقتی شخصی صحبت ميکند، اول تارهای صوتی او ميلرزند (مثل لرزش های ايجاد شده در آيونوسفير). از اين لرزش فرکانس صوتی توليد شده و پس از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوش او را ميلرزاند (مثل به لرزه در آوردن لايه های زير زمين به سبب اصابت فرکانس های توليد شده از آيونسفير) و سپس در گوش صدا توليد شده و شنونده آنرا به شنود.

 
 

با کمی فکر کردن می توان متوجه این شد که تکنولوژی هارپ "با ويژگی معادن يابی" برای پیدا کردن مخزن های گازی و نفتی ساخته نشده است! زیرا برای پیدا کردن مخازن نیاز به یک میلیارد وات نیست و يک ترموگراف برای اين کار کافيست. با توجه به تاثیرات هارپ بر روی آیونوسفیر و نهایتا تاثیرات آن بر روی زمین و وضعیت آب و هوا، می باید در مورد این تکنولوژی کمی جدی تر فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی در مناطقی که تا به حال بی سابقه بوده است، بارندگی های سیل آسا در جاهایی که به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامی ها و ساده تر از همه ایجاد زلزله را ميتوان برای هارپ به شمار آورد.

 

 ناگفته نماند که امواج بازگشتی از آيونوسفير، پس از ورود به عمق دريا ميتوانند صدمات جانی برای موجودات دريايی، به خصوص نهنگ ها و دلفین ها را در بر داشته باشند.

 

توضیحات کوتاهی در مورد برخی از کاربرد های هارپ به شرح زيراند:

 

 ١-  ايجاد موج Extreme Low Frequency) ELF) با فرکانس از ١ تا  ٢٠ هرتس به توسط  آيونوسفير، که با برخورد امواج هارپ توليد شده و سپس به زمين فرستاده می شود و تا اعماق ٣٥ کيلومتری زمين نفوذ نمايد که پس از برخورد  به لايه های مختلف زير زمينی توليد صدا نموده و در پی آن ايجاد زلزله می نمايد.      برای تعاریف "فرکانس باند" ها به اینجا اشاره کنید.

 
٣٠ دقیقه قبل از زلزله ی سیچوان (Sichuan) در چين در سال ٢٠٠٨، واکنش گذاختگی آیونوسفیر در آسمان مشاهده میشد و در پی آن زلزله هولناک ٨ ریشتری در آنجا بوقوع پیوست.       فیلم کوتاهی از این گذاختگی را تماشا کنید.
 
٢-  با قابلیت تکنولوژی "ترموگرافی" می تواند کلیه اطلاعات معدن های زیر زمینی کره زمین را در اعماق کم شناسایی کند و کلیه تاسیسات زیر زمینی کشورهای دیگر را دقیقا زیر مطالعه قرار دهد.
 

٣- ايجاد سونامی، خشکسالی، آتش فشان، سيل ها، طوفان هايی نظير طوفان کاترینا در نیواورلئان (New Orleans) طوفان گانو عمان .

 

٤- انتقال نيروی برق از محل تاسيسات هارپ به نقطه ی ديگر از زمين و همچنين انتقال  برق از زمين به ماهواره ها.

 

 ٥- ايجاد اختلال و کنترل فرکانس های نوری مغز در سطوحی به وسعت شهرها و کنترل انسانها از راه دور و ايجاد "غش" و توليد  "وهم" در مغز انسانها.

 

 ٦- ايجاد اختلال در جريان برق و قطع برق شهری و اختلال در کار کامپيوتر هواپيماهای مسافربری (مقاله ای از شرکت بوئينگ (Boeing) در اين رابطه بخوانید)، جت های جنگنده، کشتی ها، زير دريايی ها و غيره.

 

 ٧- ايجاد انفجار های عظيم زیر زمينی با قدرت بمب های اتمی و بدون توليد اشعه های راديو اکتيو (Radioactive).

 

 ٨- اختلال درعملکرد طبيعی آيونوسفير که چرخش زمين را در کنترل دارد. احتمال بسيار ميرود که درصورت دستکاری های متناوب تاثيراتی در حرکت چرخشی زمين ايجاد گردد، بدين صورت که يا چرخش را سرعت بخشيده و يا کند نمايد.

 

٩- ايجاد ديوارهای راديويی ضد هواپیما و ضد موشک.

 

 می توان به راحتی گفت که همه اسلحه های جنگی معمول و متداول امروزه در مقابل با اين تکنولوژی جديد کاملا متروکه به شمار ميايند به گونه ای که "هارپ" ميتواند با يک عملکرد کليه کامپيوتر های يک هواپيما را از فواصل دور از کار انداخته و آنرا سقوط دهد.

 

با دقت متوجه ميشويد هارپ استفاده های زیادی بعنوان تهديد و يا سرکار گذاشتن کشورها دارد. مثلا می خواهند به کشوری حمله کنند در اين صورت برای جلوگيی از مزاحمت احتمالی کشور همسايه برای آنها زمين لرزه آورده و با سرکار گذاشتن آن کشور، برنامه های شوم خود را اجرا کنند.

 

در اين مقاله ما فقط  به نکته ١،یعنی فقط در رابطه با ايجاد زلزله بتوسط  هارپ اشاره میکنیم.

 

در ابتدا نگاهی می کنیم به تعداد زمین لرزه هایی که در بیست سال اخیر در ایران رخ داده اند. این اطلاعات را از وب سایت "پژوهشگاه زلزله شناسی ایران"  به دست آوردم. این نمودار با توجه به تعداد زمین لرزه های بالای 3 ریشتر تهیه گردیده است.

 

نکته ی مورد توجه اینجاست که سیستم هارپ در سال ١٩٩٨ (١٣٧٧) تکمیل شد و این مصادف با سالیست که از آن به بعد به تعداد زمین لرزه ها در ایران اضافه شده است.

 
 
همان طوری که مشاهده می کنید، تعداد زمین لرزه هایی که در ایران در بیست سال اخیر آمده است رو به بالا بوده. محاسبات من اینگونه نشان ميدهد که:
 

٧/٢٠٨  میانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

 

   ٤/٦٣٩  میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

 

افزایش در دهه اخير برابر با :   ٤/٢٠٦ درصد

 

برای مقایسه نگاهی می کنیم به تعداد زمین لرزه های بیست سال اخیر در نیوزیلند که یکی از زلزله خیز ترین کشورهای دنیا می باشد. اطلاعات را از وب سایت "جی ان اس - نیوزیلند" به دست آوردم.

 

٣/١٥٥٩٣  میانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

 

  ٢/١٥٢٠٦  میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

 

کاهش در دهه اخير برابر با ٤٦/٢ درصد

 

اگر به نمودار زلزله در آلاسکا، که مجموعه ی هارپ در آن واقع است دقت کنیم متوجه افزایش بسیار غیر طبیعی را در سال ١٣٨١ مشاهده می کنیم که تعداد زمین لرزه ها به یکباره چهار برابر سال های قبل می شود. این تغییر ناگهانی شاید به دلیل آزمایشات تحقیقاتی مسئولین هارپ در این ایالت باشد. اطلاعات زير از از وب سایت "مرکز اطلاعاتی زمین لرزه آلاسکا" به دست آمده است.

 

 

٩/٤٧٧٣ میانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

 

٤/١٨٦٥٨ میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

 

افزایش در دهه اخير برابر با : ٨/٢٩٠

 

  چرا درصد زلزله ها در عمق ١٤ کيلومتر در ایران اينگونه بالا رفته اند؟

 
 در حين جستجو ها به يک عدد ويژه ای برخورد کردم که به نظرم  غير واقعی رسيد. سئوالی برايم پيش آمد که چگونه اغلب زمين لرزه ها در چند سال اخير در ایران در عمق ١٤ کيلومتر اتفاق افتاده اند؟ و وقتی نگاهی به دهه قبل انداختم متوجه شدم که عملا درصد زمين لرزه ها در این عمق يا صفر بودند و يا حد اکثر تا دو درصد.
 
ياد آور می شويم:  زمين لرزه های خطر ناک در لبه های "رگه گسل"  يا "Fault lines" توليد ميگردند.
 

ارگ بم چه شد؟

 

در اواخر آذر ماه ١٣٨٧ در اینترنت به دنبال مطالبی در مورد زلزله در ایران بودم، که به تالار گفتگو وب سایت پی سی ورلد رسیدم. در آنجا به مطلبی که شخصی با نام  "عادل کهن" (adelkohan)  در مورد وقوع زلزله های پی در پی بندر لنگه نوشته بود برخورد کردم  که در زير مشاهده می کنيد:

 

من ساکن بندرلنگه هستم، شهری کوچک در کنار خلیج فارس.
دو هفته قبل زلزله زیاد میومد که کمتر از 3 ریشتر بود. این زلزله ها تا دو هفته ادامه داشتند. در موقع زلزله بعضی از قسمت های دریا برای چند لحظه قرمز میشد و در این دو هفته ماهی ها میمردند و بعضی ها هم سوخته بودند. بعد چند روز بوی بد (مثل بوی فاضلاب) از طرف دریا به سمت شهر اومد. در اخبار استان گفته بود که این به خاطر جلبک های سمی در دریا است (که من در این ٢٧ سالی که در بندرلنگه بودم جلبک سمی نشنیده بودم). بعد از این اعلام کرد که ماهی های بعضی مناطق استان را کسی مصرف نکند. من یک تکه از فیلم حادثه عجیب که در دریا رخ داده می گذارم و نگاه کنید. من خودم وقتی یک هفته زلزله پشت سر هم میکرد گفتم حتما کوه آتشفشان توی دریا است. حالا نظر دوستان چیه...

 

 برای تماشای این فیلم کوتاه به اینجااشاره کنید.

 

این کلیپ کمتر از یک دقیقه است و تماشای آن به شما توصیه می شود. هنگام تماشا به قرمزی روی سطح آب دقت کنید.

دلفین های چه شدند؟

 

در سال ١٣٨٦ , ١٥٢ دلفین در خلیج فارس به طور غیر منتظره در دو نوبت به فاصله یک ماه مرده و به ساحل دریا کشیده شدند. دسته ی اول شامل ٧٩ دلفین و دسته دوم هم ٧٣ دلفین بود.

 

دلیل های مختلفی برای مرگ این دلفین ها آورده شد ولی اگر از من می پرسید هیچ کدام قانع کننده نیستند. این دلفین ها کاملا مشخص است که سوخته اند! اینکه "خودکشی" کرده اند، یا اینکه به خاطر "فعالیت های صیادی" مرده اند جوابگوی سوختگی بدن های آنها را نمیدهد!

 

به گزارش خبرگزاری آفتاب "علت مرگ ٧٣ دلفین دیگر كه یك ماه پس از حادثه نخست رخ داد را نیز این كارشناسان بین‌الملللی در گزارش خود،  ‘عوامل طبیعی’ اعلام كرده‌اند كه در این گزارش هنوز عوامل طبیعی ناشناخته است و می‌تواند ‘شوک’ یا ‘استرس’ باشد كه در نتیجه آن یكی از دلفین‌ها به سمت ساحل آمده و مابقی نیز به دنبال آن آمده‌اند یا یكی از آن‌ها برای شكار ماهی به سمت ساحل آمده و بقیه نیز آمده‌اند و در ساحل كه شیب ملایمی دارد، گیر كرده‌اند." ٢/١٢/١٣٨٦

 

آیا پاسخ به سئوال مرگ دلفین ها در خیلج فارس "هارپ" نیست؟

 

 آیا این اثر سوختگی نیست؟

 

هارپ (HAARP) یک پروژه ايست که مسئولين اعلام کردند برای "بررسی و تحقيق" درباره لایه ی آیونوسفیر بر پا شده است. ولی در واقع اين يک سلاح پیشرفته ی جنگی جدید است که کلیه ی اسلحه های صده ی قرن بیستم را فلج می کند.

 

هزینه های این پروژه مشترکا از طرف نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه های دفاعی پیشرفته ی آمریکا و دانشگاه آلاسکا است. لازم به یادآوریست که سیستم "هارپ" در کشورهای گرین لاند، نروژ، روسیه و همچنین در روی بعضی از ماهواره ها به جهت فلج کردن سيستم راديويی هواپيما ها و نهايتا سقوط آنها استفاده ميگردد.

 

نتايج:

 

همانطور که گفته شد ارتعاشات راديويی هارپ باعث سرخ شدن لايه آيونوسفير شده و اين لايه را  به نوسان در می آورد.

 

اين نوسانات به نوبه خود موجب صدا با فرکانس های کوتاه از ١ تا ٢٠ هرتس می شوند که فرکانس

 

(Extremely Low Frequency/Ultra Low Frequency   ELF/ULF)  نام دارند. این فرکانس ها پس از نفوذ به زمين، زمین زلزله ايجاد می کنند.

 

 با توجه به ازدياد درصد زلزله در سطح ايران در دهه اخير نسبت به دهه پيشين که متجاوز به ٤/٢٠٦ % بوده است ميتوان به وجود تاثيرات ديگری در ايجاد زلزله های مصنوعی پی برد، خصوصا آنکه اين ازدياد پس از آغاز فعاليت های هارپ واقع شده اند.

 

پیشنهادات برای پیش اخطار:

 

اینکه همه باید در مورد هارپ و ماهواره هایی که دارای چنین تکنولوژی هستند کاملا آگاه و مطلع باشند هیچ شکی نیست و قصد من در جمع آوری این اطلاعات صرفا به همین منظور نیز بوده است. بنابراین تقاضای ما از شما خواننده ی محترم با فروتنی چیزی جز این نیست که آنچه را که در این مقاله خوانده اید به دیگران انتقال دهید.

 

برای پيشگيری و دريافت پيش اخطار از اين قبيل زلزله ها ميتوان ايستگاهايی در حوزه های وسيع تاسيس و بکار گرفت و با اندازه گيری فرکانس صداهایی که از آسمان می آید به  بروز  این زلزله پی برد.

 

زمان دريافت پيش اخطارهای ELF بين ١٥ دقيقه تا ٣ ساعت قبل از وقوع زلزله متغير است. زلزله ی چین 30 دقیقه پس از مشاهده ی سرخی آیونوسفیر به وقوع پیوست.

 

اندازه گيری فرکانسELF/ULF  در جاهايی که خالی از فرکانسهای مزاحم ديگر از قبيل برق فشار قوی، فرودگاه ها، ايستگاه های راديويی و تلفنی ميباشد، انجام پذير است.

 

نمونه ای از يک دستگاه ELF/ULF  سنج دستی و يک دستکاه Magnetometer را در زير مشاهده ميکنيد. برای اطلاعاب بيشتر بر روی آنها اشاره کنيد.

 
 

 
                                  ELF/ULF Receivers 0.01Hz-40Hz                        Bell-5180-Magnetometer               
                                     
ویدیوها و کتاب هایی از محققان خارجی به زبان انگلیسی:
 

در مورد "هارپ" کتابی بنام  Angels Don't Play This HAARP  بتوسط Dr. Nick Begich  نوشته و بر مبنای آن دو ويديو،  يکی در سال ۱۹۹۵ بنام  Angels Don't Play This HAARP و ويديوی ديگری در سال ۲۰۰۸ بنام  Angels Still Don't Play This HAARP تهيه شده است.

 

 در مورد جنگ ويتنام (Vietnam) و باران های سيل آسا و دستکاری آب و هوا به توسط آمريکا (اغلب باران های استوايی از طريق ماهواره و سمپاشی از هواپيما بر روی ابر ها ايجاد می شدند) آقای دکتر  باب فيتريکاس (Dr. Bob Fitrakis) کتابی بنام Weather Modification & Full Spectrum Dominance نوشته و فيلمی از کنفرانس خود در اين زمينه  تهيه کرده که بخشی از آن را در کليپ ويديويی بنام THE MAD WHITE HOUSE WILL USE LASER WEAPONS ميتوانيد مشاهده کنيد.    

 

 مقاله ای در مورد عملکرد هارپ در دانشگاه استانفورد (University of Stanford) به نام HAARP PROJECT تهيه شده است که فقط به جنبه تحقيقاتی هارپ نگاه می کند و به جنبه های غير انسانی آن توجهی نشده است.

 

 سوالی به بقاء موجوديت و در آينده ای نه چندان دور؟ به اينجا HAARP WORLDWIDE اشاره کنيد.

 

 برای پيوند های مطالعاتی امواج راديويی زير فرکانس 22KHz به اینجا اشاره کنيد.

 

دومای روسیه به هارپ چگونه فکر میکند؟

 

اعتراض شرکت  بوئينگ (Boeing) به هارپ در اين رابطه بخوانید.


:: بازدید از این مطلب : 537
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه