منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 14
:: بازدید هفته : 177
:: بازدید ماه : 1070
:: بازدید سال : 4362
:: بازدید کلی : 103982
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 30 / 7

شب عشقه شب شوره شب شب عیده غدیره
شب شادی و سروره که فقط حیدر امیره
دل من مجنون وشیدا غریق دریای شعف شد
فرمانروای کل هستی شه نجف شد شه نجف شد
حب المتین علی مولا عین الیقین علی مولا مرشد جبریل امین یعصوب دین علی مولا
*********
گل خنده می نشینه رولب حوروفرشته
مژده مژده شیعیانش که جاتون توی بهشته
دلداده راه ولایم رهرو راه مرتضایم در آستان خسرو دین گدایم من گدایم
ماه شبم علی مولا تاب وتبم علی مولا نعره مستانه می زنم ذکر لبم علی مولا
*************
روی دستای پیمبر رفته بالا دست حیدر
آسمون داره می ریزه به زمین شراب کوثر
تمامی ذرات هستی پیش پای آقام حقیرند حاتم وسلیمان تو درگاش فقیرند فقیرند
بدر الدجا علی مولا شمس الضحا علی مولا دست تو در دست مصطفا دست خدا علی مولا

مجید رجبی


:: بازدید از این مطلب : 526
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

منت خدایی راکه مستی وقرارکودکیم رابه دلباختگی وبیقراری وعشق نسبت به مولایم مبدل کردو مرامبتلابه عشق سوزناکی کردومرادلسوخته مولایی کردکه تمام آسمانهاوزمین وموجودات به داشتن چنین مولای فخرمیفروشندچه رسدبه من سراپاتقصیر!امیدوارم مادلسوختگان کویش مرهمی باشیم بردل ریشش نه زخمی شویم بردل پریشش.

ای قرارجان بیقراران بازآ             جان ازکف برون آمدبیاجانا           جان مادرت زهرابازا           جای توبردیده ماست نه  دورازما              توبیابان نشین باشی وماتخت نشین              ماکناراهل وعیال وتودورازما          ما خوش نشین وتوحصیرنشین      ماخوش خوراک وخورش تونان ونمک             وای بردل گنه پیشه من                 چه خبرداردازدل ریشت این دل من         چه سحرها که بودی گریان وحزین                         اشک می ریختی وخون میگریستی برحسین

                چه سحرهاکه غرق بودم درخواب عمیق              غافل ازتووخدای توحاصلش ،نمازقضای صبح  ومن غمین                       شرمم می شودازوفورگناه وعصیانم                     گناه وقصورم مقابل پروردگارم                      صدشکرکه نیستم اهل تهمت وننگ وریا              شاید هستم غمخواردیگران ،ازصدقه سرشماست جانا                 تمناییم اینست دردعای سحرت ازیادنبری مارا                       تهیدستم عاشق حیرانم بگیر دستم جانا                گرچه غرق گناهم ،نشسته ام عمری برسرراهت                به امیدنیم نگاهت به امیددیدن روی ماهت         یوسف زهراعاجزانه گویم بیاوادرکنا         خوانیم ازبرای ظهورت امن یجیب                        شایدرحمی نماییدخدای علی براین گدایان مسکین فقیر...


:: بازدید از این مطلب : 543
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

امامزاده سید جمال
  امامزاده جمال تبریز زیارتگاهی است كه در مسجد حاجت ، در راسته كوچه واقع شده است. این زیارتگاه مرقد امامزاده موسی معروف به سید جمال از اولاد امام موسی بن جعفرعلیه السلام است.آرامگاه در زیر گنبد نسبتاً بزرگی واقع شده و پا طاق مقرنسی دارد كه روی آن صندوق چوبی زیبایی نهاده اند .دو كتیبه مرمرین سنگ قبر نیز در این بقعه به چشم می خورد كه یكی متعلق به قبرآخوند ملا احمد مدرس و دیگری مربوط به قبر شیخ عبدالغفار است.

    نسب :
این امامزاده با پنج واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر (ع) منتهى میشود که از قرار ذیل است: ابوالحسن موسى بن جعفر الجمال بن محمد بن ابراهیم الیمانى بن محمد بن عبید الله الام موسى الکاظم(ع) سیدى جلیل القدر و ملقب به ابوالحسن اعزج بوده و به فضل و دانش مشهور و اهالى تبریز این امامزاده را امامزاده جمال،امامزاده موسى، امامزاده کهنه، امامزاده راسته کوچه و صاحب طوق نیز میگویند.

توضیحات :
 بقعه متبرکه امامزاده ابوالحسن موسى الجمال(ع) در محله سنجران (راسته کوچه) و نزدیک مسجد جامع تبریز و در کنار یک مسجد کوچک بنام مسچد حاجت و گورستان کوچکى که اکنون به مدرسه تبدیل شده است قرار دارد. نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافى دار السلطنه تبریز مینویسد : بقعه امامزاده سید جمال معروف به ( امامزاده کهنه) در غرب شهر به مسافت سه هزار قدم از سید حمزه واقع است. انطور که در کتب انساب ذکر گردیده است نسب این امامزاده با پنج واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر (ع) منتهى میشود که از قرار ذیل است: ابوالحسن موسى بن جعفر الجمال بن محمد بن ابراهیم الیمانى بن محمد بن عبید الله الام موسى الکاظم(ع) سیدى جلیل القدر و ملقب به ابوالحسن اعزج بوده و به فضل و دانش مشهور و اهالى تبریز این امامزاده را امامزاده جمال،امامزاده موسى، امامزاده کهنه، امامزاده راسته کوچه و صاحب طوق نیز میگویند. او بر نواحى آذربایجان غلبه پیدا کرد و پس از مدتى اسیر شد و برگرن او زنجیر انداختند و در همان حال هفت سال در زندان محبوس بود از این رو او را صاحب طوق میگویند. او داراى سه پسر و یک دختر به اسامى : ابو جعفر محمد، على و عبدالله بود. برخى فرزند ذکور جهارمى به نام حسن را براى او افزوده اند و قائل به تداوم نسل او شده اند بطوریکه کنیه ابوالحسن را اشاره به این معنى میدانند و نام دختر او فاطمه بود و همسر ایشان از اولاد امام حسن مجتبی(ع) به شمار میرفت. پدرش از سادات جلیل القدر و مکه و مکنى به ابوالقاسم به جهت زیبایى زیاد صورت به جمال معروف بود . او محدثى عالیمقام و عالمى بزرگوار و دانشمندى از سلاله رسول خدا بود. ایشان تولیت سادات مکه را به عهده داشت و ملقب به احمر عینه (دو چشم قروز) بود. بخش مرکزی

آدرس : بقعه متبرکه امامزاده ابوالحسن موسى الجمال(ع) در محله سنجران (راسته کوچه) و نزدیک مسجد جامع تبریز و در کنار یک مسجد کوچک بنام مسچد حاجت و گورستان کوچکى که اکنون به مدرسه تبدیل شده است قرار دارد.


:: بازدید از این مطلب : 813
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

* استانهای تهران، مازندران، خراسان رضوی، اصفهان و ... بیشترین سادات ایران را در خود جای داده اند.

اندیشه اسلام آبادغرب:
شاید برای خیلی ها سوال پیش آمده باشد که تعداد سادات ایران چند نفر می باشد؟ رییس سازمان ثبت احوال کشور طی مصاحبه ای گفته است: بیش ازشش میلیون نفر از سادات در کشورمان زندگی می کنند که بیش از سه میلیون نفر آنان مرد هستند. آماری که در مورد صحت شجره نامه برخی از سادات ایرانی تشکیک ایجاد می نماید. در حقیقت، (چنانچه هموطنان عرب خوزستان و استانهای جنوبی را درنظر نگیریم)، شواهد تاریخی هرگز ریشه 10 درصدی عرب را برای جمعیت ایران اثبات نمی کند، چه برسد به آنکه همه آنها ریشه سادات داشته و از نسل ائمه باشند!

یادآور می شود که در مورد امامزاده های موجود در ایران (که طی سالیان اخیر گسترش فوق العاده ای نیز داشته اند) نیز تشکیک وجود دارد که برای اطلاع بیشتر می توانید
اینجا را ببینید.

به گزارش «شیعه نیوز»، محمد ناظمی اردکانی رییس سازمان ثبت احوال کشور در گردهمایی بزرگ سادات فاطمی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) افزود: از میان بیش از 76 میلیون نفر جمعیت کشورمان، حدود 550 هزار نفر (با یک واسطه) نیز فقط از مادران سیده برخوردارند. بر اساس نفوس و جمعیت، استانهای تهران، مازندران، خراسان رضوی، اصفهان، خوزستان، فارس، گیلان، آذربایجان شرقی، یزد و قم دارای بیشترین جمعیت سادات در کشور هستند.

رییس سازمان ثبت احوال کشور همچنین تصریح کرد: بر اساس تراکم جمعیتی سادات استانهای مازندران، یزد، کهکیلویه و بویر احمد و قم، در رتبه های اول تا چهارم بوده و نام های خانوادگی محمدی، حسینی، موسوی و حسنی دارای بیشترین فراوانی(برای سادات) در کشوراست.

وی بر ضرورت شناسایی و ثبت آمار سادات در کلیه کشورهای اسلامی و در سراسر جهان تاکید کرد و گفت: امیدواریم با همت و برنامه ریزی مسوولان امر به زودی شاهد راه اندازی مجمع ملی و بین المللی سادات در کشورمان باشیم.


:: بازدید از این مطلب : 881
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 26 / 7

به مناسبت غدیر خم مراسم باشکوهی  در  حرم مطهر امامزاده میرسالار(ع) برگزار می گردد از کلیه ی دوستداران ومحبان اهل بیت (ع)جهت شرکت در این مراسم معنوی دعوت به عمل می اید/ زمان :پنج شنبه هیجدهم ذی الحجه

 

 

دست   در  دست   یدالله  در   غدیر خم   نبی                            

 

 

  با  کلام  ایزد  از مدح  تو دم زد یا علی

 

 

روز رحمت، روز عشق و روز فیض است این غدیر         

 

 

اکفیانی  ،  اکفیانی  ،  یا  محمد  یا علی

 

 

روز   کامل  گشتن   دین   است   و   اتمام    نعم                          

 

 

  هیجده   ذیحجه  یعنی  ، عید پیروز علی

 

 


ده سال از هجرت پیامبر از شهر مکه به مدینه می گذشت، حضرت محمد ( ص ) کارهای

زیادی برای انتشار دین خدا کرده بود و اکنون می خواست به حج برود.

خبر تصمیم پیامبر بر عزیمت به سفر حج و اینکه این سفر حجه الوداع است انبوهی از

مسلمانان مشتاق به زیارت پیامبر را بر آن داشت تا خود را برای انجام مراسم حج در

رکاب رسول خدا ( ص ) به مکه برسانند.

اعمال حج در روز دهم ذیحجه ( روز عید قربان ) با قربانی کردن گوسفند به پایان رسید و

کاروانیان خود را برای بازگشت آماده کرده و همراه پیامبر از مکه خارج شدند.

.....کاروان همچنان در بیابان خشک و سوزان پیش می رفت، در روز 18 ذیحجه ،

نزدیکیهای ظهر بود که به محلی به نام ( غدیر خم ) رسیدند و از اینجاست که راه مردم

مدینه و مصر و عراق از هم جدا می شود.

.....در اینجا ناگاه فرشته ی وحی بر پیامبر اکرم ( ص ) نازل می شود و آخرین دستور را از

جانب پروردگار به پیامبر ابلاغ می کند.

ای پیامبر آنچه را که ازپروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی مثل آن است

که دستور خدا را اتجام نداده ای و در این راه از هیچ چیز و هیچ کس بیم نداشته باش که

خداوند تو را از شر مردم  حفظ می کند.

در زیر تابش آفتاب سوزان دستور توقف کاروانها داده میشود و انها که جلو رفته اند

بازگردانده می شوند و انها که هنوز نرسیده اند فرا خوانده می شوند، و باید که چنین

دستوری را همه بشنوند. لبهای کاروانیان به آهستگی نجوا می کند: خدا فرمانی داده

است ....

همگان در انتظار فرمان با شور و التهابی که همواره در چنین مواردی رخ می نمود باقی

می مانند. بالغ بر صد هزار نفر در آن صحرای سوزان جمع بودند، آنگاه  نماز ظهر  را به

جای آوردند و بعد از جهاز اشتران منبری را بر افراشتند آن حضرت بر بالای منبر قرار

گرفتند و به ایراد خطبه پرداختند. سفارشهای لازم را یکی پس از دیگری به آنها نمودند،

آنگاه پیامبر فرمودند:

 

 

انی تارک فیکم الثقلین ، کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما ان تمسکتم بهما لن تضلو ابدا

 

 

و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض

و اما دو چیز بزرگ و پر ارزش را به جا می گذارم، این دو هرگز از هم جدا نمی شوند، این

دو یکی کتاب خدا ( قرآن ) است و دیگری اهل بیتم و خاندان من مبادا این دو چیز گرامی

را از دست بدهید.

پس از آن به مقام و فضایل امیر المومنان علی ( ع ) اشاره فرمود و آنگاه فرمود:


 

( من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

 

وانصر من نصره واخذل من خذله ......)

هر کس من مولای اویم پس علی من و یاری فرما آن کس که او را یاری می کند و خوار

کن آن کس که او را رها می کند .....

و در پایان هم از حاضرین خواست تا این ابلاغ مهم را به انها که از این جمع غایبند، ابلاغ

کنند.

پس از اتمام خطبه، حاضران دسته دسته با امیر مومنان علی ( ع ) بیعت کردند. در این

زمان بود که بار دیگر پیک وحی بر فرستاده محبوب پروردگار نازل شد و این آیه را فرود

آورد:

 

 

الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.

امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم، و دین اسلام را برای شما

پسندیدم .....

آنگاه پیامبر ( ص ) فریاد بر آورد: الله اکبر ...... دین خدا کامل شد و پروردگار به رسالت من

و امامت علی پس از من خشنود گشت و اینگونه حساسترین حماسه ی جاوید پس از

بعثت رسول اکرم ( ص ) محقق شد و خورشید فروزان ولایت طلوع کرد تا آنها که در پی

هدایتند بدین سو رو آورند.

 

 

فارغ  از  هر  دو  جهانم  ،  به گل  روی علی      

 

 

           از  خم  دوست  جوانم ،  به خم موی علی

 

 

طی کنم عرصه ی ملک و ملکوت از پی دوست  

       یاد  آرم  به  خرابات ،  چو  ابروی  علی

 


:: بازدید از این مطلب : 597
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 26 / 7

 

سردار  حاج سید رمضان میرسالاری از فرماندها ن تیپ امام حسن مجتبی (ع)


:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 23 / 7

یکی از معضلات عصر الکترونیک و به تبع ان زندگیهای الکترونیکی صدمات و لطمات ناشی از امواج تکنولوژیهای این عصر برای کاربران می باشد.
تجهیزات صوتی و تصویری ، موبایل ، کامپیوتر و ......
پروفسور محمد ضیاءالدین حامد از اساتید علوم بیولوژیک و از مسوولان پژوهشگاه مرکز تکنولوژی قاهره با اعلام این خبر اظهار داشت: در قرن حاضر که انسان از هر جهت در معرض الکترومغناطیس‌ها قرار دارد و هم‌چنین نیاز انسان به تخلیه اشعه‌های زائد وجود دارد، دریافتیم که تخلیه این اشعه‌ها از طریق سجده کردن صورت می‌گیرد.

با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد!این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود.
بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود!

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند:
بهتر است که پیشانی تان را بر خاک بگذارید!

و آنچه شگفت انگیزتر است اینکه:
بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد.
و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که شهر مکه مرکز زمین است.

 و کعبه درست مرکز زمین است!

کعبه دل‌ها

 

 بنابراین سجده در نمازتان:
بهترین راه برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است !
این همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است، او که جهان را اینگونه خلاق آفرید !
قادر متعال همواره از ما چیزی را می خواهد انجام دهیم که برای خودمان مفید و سودمند است!

موضوعاتی وجود دارد که دلیل انجام قطعی آن را نمی دانید؛ اما دیر یا زود ممکن است دلیلش را پیدا کنید!

در هر حال شما باید به خداوند متعال ایمان داشته باشید و بدانید هرآنچه برای او انجام می دهید بهترین برای شماست!
ما به خاک نمی افتیم تا امواج الکترومغناطیس تخلیه شود، بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم. ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است! ایمان ما بخاطر آفریننده است! او همه چیز را می داند!
اما،از آنجا که دلیل علمی وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود تا هرآنچه مسلمانان انجام می دهند را ببینند؛ این برای همه خوب است!


:: بازدید از این مطلب : 523
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 23 / 7


امروز نوبت عاشقی است ...

 حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد.

خدای مهربانم ...

 

 

هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛
هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمت هایم افزودی؛
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟
من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمت های آشکار توست.
خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.

دوست داری به خدا نزدیک شوی؟ دوست داری دوباره در پناه امن او جای بگیری اما راهش را نمی دانی؟  می توانی چگونگی قرب الهی را در کلام آیت الله جوادی آملی بخوانی و عمل کنی.

 

 

خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....
یا رب! یا رب! یا رب!

امروز بهترین روز برای دعاست، و سفارش های بسیاری برای چگونگی دعا کردن در این روز شده است، از اینکه دعا برای دیگران مستجاب است تا اینکه فرصت امروز را از دست ندهیم... سفارش های آیت الله جوادی آملی و آیت الله مجتبی تهرانی را بخوان تا فرصت ناب دعای امروز را از دست نداده باشی.

 

 

ای حسین!
عشق را هم ز تو باید آموخت
و مناجات و صمیمیت را
و عبودیت را.
دشت از نام تو عرفان دارد.
و شب، از یاد تو عطرآگین است.

 

 

ای حسین!
تو در این دشت، چه خواندی که هنوز
سنگ های «جبل الرّحمه» از گریه تو نالانند؟
در دعای عرفه،
تو چه گفتی، تو چه خواندی که هنوز
تب عرفان تو در پهنه این دشت به جاست؟

اینکه حضرت سیدالشهدا با چشمانی اشکبار و حالتی متضرعانه این دعا را می خواند و آنقدر «یا رب، یا رب» می گفت و می گریست که صدای گریه اش اطرافیان را هم منقلب می ساخت و صحرای عرفات را با سوز عرفانی خویش هم نوا می ساخت، همه برای ما درس است که رمز و راز و شیوه و ادب عبودیت را از آن حضرت بیاموزیم.
اما غیر از دعای امام حسین برای روز عرفه دعاهای دیگری نیز از سایر ائمه اطهار روایت شده است، مشهورترین دعای روز عرفه پس از دعای امام حسین علیه السلام دعای فرزند گرامیش حضرت امام زین العابدین علیه السلام است که در صحیفه سجادیه آمده است. 
عارفانه ها و عاشقانه های بی نظیر از زبان امام حسین و دعای امام سجاد برای روز عرفه را بخوان تا با نوای مناجات آن دو بزرگ خود را پیوند بزنی.

 

 

من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشته‌ام.
بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!

اکنون که برای دعا و راز نیاز در این روز عزم جزم کرده ای، توصیه های آقا میرزا جواد تبریزی را بخوان تا آداب این روز را به جا آوری و به تمامی در محضر مهربانی و بخشایش خداوند حاضر شوی.

 

 

تو پناهگاه منی؛تو کهف منی؛تو مأمن منی؛
وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...
...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد.
...ای آنکه: در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛

حال همنوا با همه عاشقان در این روز پروردگارت را بخوان و دعای شناختن و دانستن، دعای عرفه را زمزمه کن. اگر فرصت پیوستن به جمع و دعا کردن با دیگران را داری، محفل مورد پسندت را انتخاب کن، به آنجا برو و با بندگان امیدوار به رحمت خدا دعا کن.

یادمان نرود که امروز برای همدیگر دعا کنیم که خدای مهربانمان این دعا را بسیار گرامی می دارد و هر چه خواسته ایم را حتما می پذیرد. دعاهایتان پذیرفته و دلهایتان آرام...

/

 


:: بازدید از این مطلب : 528
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 23 / 7

 
 امروز خدا را بسیار سپاسگزارم که از حالم باخبر است، او از درون من مطلع است، میداند که در حال آموختن ، سعی و تلاشم تا به آنچه که او خواسته است تبدیل شوم.

1-    لطفا  خودتان را معرفی کنید :
سیده ساره میرسالاری هستم. دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی . نجاتگر 2 و مربی جمعیت هلال احمر شهرستان شاهین شهر.
2-    از چه زمانی با هلال احمر ارتباط پیدا کردید ؟
در اوایل سال 87 از طریق یکی از استادانم جهت شرکت در کلاسهای امداد و کمکهای اولیه با هلال احمر آشنا شدم. یادم می آید آن زمان علاقه شدیدی داشتم که احیاء قلبی _ ریوی را بصورت کامل یاد بگیرم برای همین منظور به پیشنهاد استادم در کلاسهای امداد و کمکهای اولیه ثبت نام کردم.
 
3-    چه عاملی باعث علاقه مندی شما به این نهاد مردمی ( جمعیت هلال احمر )  شده است؟
جمعیت هلال احمر ، همانطور که از نامش پیداست ، یعنی یک نهاد مردمی. ... این خود مردم هستند که در کنار یکدیگر جمع شده و با همکاری هم در جهت احقاق صلح و دوستی و دستگیری از نیازمندان تلاش میکنند. همین که در اینجا هر کسی با نیت خالص وارد میشود و هر فعالیتی میکند در راستای خدمت به خلق است.
اینجا بود که بسیاری از کارها و مهارتها را یاد گرفتم.... اینجا بود که بسیاری از تخصصها را فرا گرفتم... دوست ندارم شعار بدهم اما هر که اینجا می آید ، نیرو و انرژی عجیبی دارد. هر که می آید نیتش خالص است.
 
4-    تعریف امدادگر از نظر شما چیست ؟
از نظر من امدادگر یعنی : همان که بدون چشم داشت در شرایط بسیار دشوار باران ، برف و سرما ، گرما ، سیل ، زلزله و قحطی و...... در خدمت مردم است.
5-    به نظر شما امدادگران  عضو هلال احمر چه ویژگی دارند؟
راستش را بخواهید ، این سوال را همیشه در ذهن خود مرور میکنم : امدادگران و نجاتگران هلال احمر چه ویژگی یا خصوصیت روانشناختانه مشترکی دارند که همه را اینجا جمع کرده. اما میدانم ، همگی انسانهای فروتنی هستند که قلبهای روشن و پاک.
 
6-    از فعالیتهای خودر در جمعیت هلال احمر بگوئید :
به غیر از مربیگری امداد و کمکهای اولیه ، مربی اسکان ، حمایتهای روانی در سوانح و ..... نیز هستم. در مدت چند سالی که در جمعیت هلال احمر شاهین شهر خدمت میکنم در فعالیتهای امدادی و مانورهای بسیاری شرکت داشته ام که همگی را به خاطر نمی آورم اما به چند مورد آن اشاره میکنم.  برای مثال : برگزاری هر ساله مراسم اعتکاف ، که جهت پوشش امدادی این مراسم پر فیض فعالیت داریم. در سال 90 در مسابقات المپیاد کشوری امداد و نجات که برای اولین بار در اصفهان برگزار میشد ، سر تیم ، تیم توانای استان اصفهان بودم که در آن مسابقات توانستیم در آیتم های آوار و اسکان اضطراری مقام دوم کشوری را کسب کنیم. از سال 90 در شعبه شاهین شهر ، اقدام به تشکیل یک تیم کوهستان جهت جستجو و نجات در کوهستان کردیمو از آن سال فعالیتهای زیادی را با این تیم صورت دادیم از جمله اینکه در مانورهای زیادی شرکت کردیم. با توجه به اینکه چند سال است که سنگنوردی کار میکنم و به مدت 13 سال هم کوهنوردی می کردم و با توجه به موقعیت جغرافیایی شهرستان و منطقه مان و پتانسیل بانوان کوهنورد این شهرستان و نیز لزوم امداد و نجات در کوهستان برای بانوان ، تشکیل چنین تیمی را لازم دانستیم.
لازم به ذکر است که اکثر اعضاء تیم از بانوانی هستند که به اردوهای آمادگی تیم ملی کوهستان بانوان ایران دعوت شده اند و سنگنوردی را بصورت حرفه ای دنبال میکنند...در سال گذشته یعنی در اواخر بهمن ماه سال 91 ، یکی از 2 نماینده استان اصفهان در اولین مانور کشوری تیمهای عملیاتی توانا بودم که در منطقه چاف لنگرود استان گیلان برگزار شد که من در تیم جاده این مانور به عنوان نجاتگر ست هیدرولیک ، وظیفه رها سازی مصدومین بوسیله ست های هیدرولیک از داخل اتومبیل را داشتم.
در هلال احمر دوره های تخصصی چون : جستجو و نجات در جاده ، کوهستان ، اقدامات پیش بیمارستانی ، اسکان اضطراری ، پشتیبانی در عملیات ، حمایتهای روانی در سوانح و.... را گذرانده ام.
 در مسابقات استانی رقابت مهر و همچنین مسابقات استانی مهر پویان نیز به عنوان مربی و داور اسکان اضطراری با معاونت جوانان استان ، همکاری داشته ام. در ضمن مربی پیشاهنگی شهرستان نیز هستم.
در کاروانهای نیکوکاری بسیاری چون اشکهران ، موته ، و حضور داشته ام.
به غیر از سنگنوردی که بصورت حرفه ای مشغول به آن هستم ، غواصی را نیز بصورت حرفه ای شروع کرده ام.
در تمامی مانورهایی که هر ساله برگزار شده مثلا به مناسبت هفته هلال احمر ، زنگ زلزله مدارس ، هفته بسیج ، هفته کاهش بلایای طبیعی و..... در قالب تیمهای توانا شرکت داشته ام.
 
7-    خاطره ای از فعالیتهای امدادی خود را بیان کنید :
بهترین خاطره ام زمانی بود که به عنوان اولین خانم نجاتگر 2 استان ، از دستان آقای دکتر مظفر و خانم رافع ، درجه خودم را دریافت کردم.
خاطره دیگرم  ، مربوط به زمانی است که برای مانور کشوری تیمهای توانا به اردوگاه بین المللی چاف استان گیلان رفته بودیم . قبل از اجرای مانور ، 2 روز تمرین داشتیم. هوا بسیار بارانی بود و ما از صبح تا بعد از ظهر بصورت 2 نوبته تمرین داشتیم. در تمامی این مدت ، تمرینهایمان را زیر باران ممتد شمال انجام میدادیم. این به نوبه خود ، هم دشوار بود و هم شیرین.... چون هوا هم بسیار سرد بود اما آنقدر مشغول کار و تمرین با تجهیزات هیدرولیک و جاده بودم که به شخصه هیچ سرمایی را حس نمیکردم. مطمئن هستم که دیگر امدادگران نیز احساسی چون من داشتند. بعد از تمرین وقتی به خوابگاه برمیگشتیمتمام لباسهایمان گل آلود و خیس بود. اما خوشبختانه در روز مانور ، آفتاب زیبایی شروع به تابیدن کرد و آن مانور بصورت عالی توسط بانوان ایران برگزار شد..
 
8-      اهمیت حوزه امدادونجات  در هلال احمر از نظر شما چیست ؟
یکی از سازمانهای تاثیر گزار و بسیار مهم در حوادث ، همین جمعیت هلال احمر است و چون رسالت اصلی هلال احمر ، امداد و نجات است پس حوزه امداد و نجات یکی از اصلی ترین آنهاست. همین حوزه امداد و نجات است که در جاده حضور دارد ، در دریا حضور دارد ، در کوهستان حضور دارد. یعنی از ارتفاع گرفته تا سطح ، از سطح گرفته تا عمق ، زیر پوشش امداد و نجات است. خلاصه همه جا هست.
 
9-     لذت عضو هلال احمر بودن  چه اندازه است؟
باید خودتان یک امدادگر یا عضو هلال احمر باشید تا احساس مرا بطور کامل درک کنید. قابل بیان نیست. شاید انرژی مثبتی که با هر فعالیتی که در هلال احمر انجام میدهم ، به من میرسد و آن را دریافت میکنم ، قابل وصف نباشد. ولی احساس شیرینی اشت که باعث شده اکثر فعالیتهای بنده معطوف به این جمعیت باشد.
 
10-و اما حرف آخر...
و اما حرف آخر..... با تشکر از فرصتی که در اختیارم قرار دادید. جا دارد که در همین فرصت از تمامی کسانی که در این چند سال شناختم و به گونه ای در پیشرفت من در این نهاد تاثیر گذار بوده اند تشکر و قدر دانی کنم. از معاونت امداد استان ، جناب آقای خانبازی و زحماتشان کمال تشکر را دارم . همچنین از زحمات بی شائبه جناب آقایان یوسفی و محمدی .
لازم میدانم تشکرات خاص خود را از زحمات و تشویقهای بی دریغ و همکاریهای جناب آقای دکتر محسن امینی هرندی ، ریاست محترم شعبه شاهین شهر و جناب آقای مظاهر ابراهیمی ، مسئول محترم امداد شعبه شاهین شهر داشته باشم.

 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 3871
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 22 / 7

 

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟
حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟
حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگیر...
به چه می اندیشی؟
از چه دلگیری؟ ...

راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟ خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

اون وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.
حالا خودمانیم حاجی، بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟
رفتی که آزادی داشته باشیم؟
رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟
رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند و جشن های آنچنانی؟
رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟
حاجی جان ؛ جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !
جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!
جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را تی شرت های مارک دار گرفته(بعضا آب رفته اند) !
پسرانمان زیر ابرو بر میدارند ! دخترمان ابرو تیغ میزنند !
اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ، پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!
حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را
اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !
حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی : خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟
اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،حرمت نگه دارید.تو را میکشند...به همین سادگی
اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...به همین سادگی
داغ بر دلم مانده ...
و من مات و مبهوت از این همه شجاعت که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !
اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک !
اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند: زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!
دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس!
اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند : صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد
اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند ! به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ...
راستی فرمانده ... این کتاب صورت هم عالمی دارد ! "فیس بوک" را میگویم
شرف و ناموس و اعتقاد بعضا پر ! عکسهایی در این فیس بوک از خود و خانوادشان میگذارند که آدم شرمش میشود نگاه کند
شما میگفتی "یاعلی" و زندگی میساختی
اینها عکس میگذارند ...خاطر خواه میشوند ... زندگی شروع میشود آن هم با یک "لایک" ... فردا هم طلاق!عجب پروسه ای!!!
این هم به نام آزادی !!! ...
این نظام را اعتقاد نگاه داشته... به تو میگویند آزادی نداری ... راحت باش ... زندگی کن!!! که دست از اعتقادت برداری
ما میگوییم بندگی کن و خوب زندگی کن ... آنها میگویند زندگی کن ،آزاد باش ...(هرزه بودن هنر است !)

خلاصه حاجی
جای ارزشها عوض شده ...دعایمان کن.
به خودم میگویم: به دلم :
بسوز ...آتش بگیر...
آتش بگیر تا که بفهمی چه میکشم
رنگ ها عوض شده ... حاجی دریاب ...
یا صاحب الزمان : دلت خون است آقا ... خدا صبرت بدهد .


:: بازدید از این مطلب : 522
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 22 / 7


 

 


ديروز جنگ سخت بود

تير و ترکشا مستقيم به هرکي ميخورد و شهید ميشد خانوادش سرش رو بالا ميگرفت چون خانواده

 شهيد بودن. امروز جنگ نرمه تير و ترکشا غير مستقيم اصابت ميکنن

به هر کي بخوره، فساد مياره، بي حجابي، اعتياد و...

و هر کي تو اين راه بميره خانوادش سرش رو پایین ميندازه

حالا خداوكيلي ديروزيا خوب بودن يا امروزيا...؟؟؟


:: بازدید از این مطلب : 519
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 17 / 7


:: بازدید از این مطلب : 509
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 16 / 7



بدن انسان روش‌های جالب و جذابی را برای فرستادن علائم هشدار دهنده دارد كه این علائم در واقع اسراری را از درون بدن فاش می‌سازند. به عنوان مثال آیا می‌دانید كه خندیدن پس از خوردن هر وعده غذایی چه تاثیری روی بدن دارد؟ یا اینكه آیا می‌دانید سفید شدن زود هنگام موها نشانه چه فرآیندی در بدنتان است.

بدن انسان در تمام طول عمر به شیوه‌ای هوشمندانه و منحصر به فرد علائم و نشانه‌های زیركانه و هشدار دهنده را بروز می‌دهد اما اكثر افراد به دلیل ناآگاهی از این روابط و علائم، پیغام‌های حیاتی بدن را نادیده می‌گیرند كه حاصل آن به خطر افتادن سلامتی است. روزنامه "دیلی میرور"، در گزارشی به چند راهكار جالب و شگفت‌انگیز به عنوان اسرار زندگی اشاره كرده كه بی‌تردید در زندگی روزمره، قابل استفاده و مفید خواهند بود:

1. دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشان دهنده مشكلات كلسترولی باشد.
به گفته متخصصان دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشانه ابتدایی از افزایش ارثی سطح كلسترول بد خون باشد. در واقع تشكیل كلسترول در اطراف زردپی آشیل، موجب بروز این درد می‌شود.

- راه حل چیست؟
اگر احساس كردید كه مچ‌ پایتان مدت سه روز یا بیشتر به طور مداوم درد می‌كند، حتما برای چكاپ كلسترول به پزشك مراجعه كنید، بویژه اگر سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی را دارید.

2. قوی بودن ریه‌ها نشان دهنده كاهش خطر ابتلا به آلزایمر است.
مطالعات نشان می‌دهد كه فعالیت ضعیف و نامطلوب ریه‌ها موجب می‌شود كه اكسیژن كمتری به مغز برسد و در نتیجه خطر ابتلا به زوال عقل و آلزایمر افزایش پیدا می‌كند.

- راه حل چیست؟
برای جبران این مشكل سعی كنید تنفس عمیق انجام دهید به این ترتیب كه پنج ثانیه عمل دم و پنج ثانیه عمل بازدم هوا را انجام دهید. این كار موجب تقویت ریه‌ها می‌شود چون اكسیژن را به مقدار كافی و مناسب به مغزتان می‌رساند. اگر این كار را شش نوبت در روز تكرار كنید، ریه‌های شما 20 درصد قوی‌تر می‌شوند.

3. سفید شدن موها قبل از رسیدن به سن 30 سالگی نشانه مهمی از ابتلا به مشكلات تیروئیدی است.
متخصصان تیروئید تاكید دارند كه عدم تعادل در فعالیت غده تیروئید موجب اختلال در تولید رنگدانه‌ها در پیاز مو می‌شود.

- راه حل چیست؟
اگر موهایتان در سن پایین، سفید شده و هم چنین علائم دیگری چون كاهش وزن، افسردگی و یا مشكلات عادت ماهانه دارید، حتما برای چكاپ كامل و درمان به موقع به یك متخصص غدد مراجعه كنید.

4. بیماری لثه خطر و احتمال زایمان زودرس را افزایش می‌دهد.
باكتری‌های موجود در لثه‌های بیمار و عفونی، موجب بروز واكنشی می‌شود كه حاصل آن باز شدن بی‌موقع و زودهنگام دهانه رحم در دوران بارداری است.

- راه حل چیست؟
هر روز نخ دندان بكشید. هم چنین زنان باردار برای اطمینان از سلامت دندان‌های و لثه خود باید مرتب به دندان پزشك مراجعه كنند. مطالعات نشان می‌دهد كه مشكل و بیماری لثه احتمال زایمان پیش از موعد را 70 درصد افزایش می‌دهد.

5. گرم نگه داشتن پاها احتمال سرماخوردگی را كاهش می‌دهد.
وقتی پاها سرد می‌شوند، عروق خونی در بینی بسته و منقبض می‌شوند كه در نتیجه گلبول‌های سفید خون در این منطقه از مبارزه با عفونت‌ها دست می‌كشند و محل ورود میكروب‌ها به بدن باز می‌شود.

- راه حل چیست؟
توصیه می‌شود جوراب بپوشید و مطمئن شوید كه با گرم نگه داشتن پاها، سیستم دفاعی بدنتان به طور كامل كار می‌كند.

6. خندیدن پس از صرف هر وعده غذایی، میزان قند خون شما را پایین می‌آورد.
متخصصان معتقدند عضلاتی كه ما از آنها برای خندیدن استفاده می‌كنیم برای دریافت انرژی، قندخون را مصرف می‌كنند و این فرآیند خطر ابتلا به دیابت، چاقی و حتی برخی از سرطان‌ها را كاهش می‌دهد.

- راه حل چیست؟
سعی کنید بعد از شام در آرامش كامل روی مبل بنشینید و مدتی به تماشای فیلم كمدی مورد علاقه‌تان بپردازید.

7. راه رفتن و حرف زدن همزمان، موجب كمردرد می‌شود.
وقتی در حین راه رفتن، صحبت هم می‌كنیم این كار مانع از همزمانی تنفس ما با گام‌هایمان در هنگام برخورد پاها به زمین می‌شود. این عدم هماهنگی، موجب می‌شود كه بخشی از ضربه‌های ناشی از برخورد گام‌ها به زمین به كمر وارد شود و موجب بروز كمردرد می‌شود.

- راه حل چیست؟
توصیه می‌شود دفعه بعد اگر به هنگام خرید كردن موبایلتان زنگ زد، یك گوشه بنشینید و با تلفن صحبت كنید.

8. فشار دادن پاها روی هم مانع از ضعف كردن و بی حالی می‌شود.
اگر بعد از سریع برخاستن از جای خود احساس سرگیجه پیدا كردید یا حس كردید كه منگ شده‌اید و چشمانتان سیاهی می‌رود با این حركت ساده می‌توانید جریان خون را به سرعت به مغز بفرستید و ضعف و سرگیجه خود را متوقف كنید.

- راه حل چیست؟
ابتدا هر دو پای خود را روی زمین قرار دهید. بعد یكی از پاها را روی پای دیگر بیاندازید و تا جایی كه می‌توانید در این وضعیت پاها را روی هم فشار دهید. 30 ثانیه در این وضعیت بمانید تا خون به مغزتان برسد و حالتان بهتر شود.

9. غفلت از كمردرد، تهدید جدی برای مغز است.
پزشكان دریافته‌اند افرادی كه بیش از یك سال مبتلا به كمردرد هستند، 11 درصد از حجم سلول‌های مغزی آنها در ناحیه‌ای كه مربوط به كنترل یادگیری است، كاسته می‌شود. ظاهرا فشار مقابله با كمردرد این تاثیر نامطلوب را روی سلول‌های مغزی برجای می‌گذارد.

- راه حل چیست؟
در صورت بروز كمردرد، فورا از پزشك كمك بگیرید. اكثر كمردردها در صورتی كه زودتر مورد توجه قرار بگیرند، قابل درمان هستند.

10. قوز كردن، ولع شما را به خوردن شیرینی تشدید می‌كند.
پزشكان معتقدند كه قوز كردن جریان خون را به مغز كاهش می‌دهد و در نتیجه ولع خوردن مواد قندی را تشدید می‌كند چون در صورت كاهش جریان خون در مركز اشتها در مغز، گلوكز كمتری به این عضو اصلی می‌رسد در حالی كه گلوكز مهمترین غذای مغز است.

- راه حل چیست؟
همیشه صاف بنشینید و پاهای خود را روی زمین بگذارید. ستون فقرات خود را بكشید و شكم خود را به داخل بكشید طوری كه كمر شما به سمت صندلی كشیده شود.

11. داروهای سرماخوردگی، تاثیر نامطلوب روی توان باروری دارند.
داروهای سرماخوردگی كه برای خشك كردن ترشحات بینی استفاده می‌شوند در عین حال می‌توانند موجب كاهش مخاط دهانه رحم شود و در نتیجه باروری را مشكل می سازد.

- راه حل چیست؟
توصیه می‌شود: به جای داروهای ضد احتقان از درمان‌های معمولی مثل ویكس استفاده كنید.


:: بازدید از این مطلب : 549
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 15 / 7

درتاریخ ازدواج علی (ع) و حضرت زهرا (س) اختلاف است و کسی که قدیمی‌ترین تاریخ را نقل کرده، یعقوبی می‌باشد که نوشته است: رسول‌الله دو ماه پس از ورود به مدینه حضرت زهرا (س) را به تزویج حضرت علی (ع) در آورد؛ این در حالی بود که گروهی از مهاجرین وی را از رسول‌الله (ص) خواستگاری کرده بودند و هنگامی که رسول خدا (ص) وی را به حضرت علی (ع) تزویج کرد، گِله کردند و آن حضرت فرمودند: "من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا او را به علی تزویج کرد".

از ابتدای خلقت علی(ع) و فاطمه(س) برای هم آفریده شدند

در روز اول آخرین ماه قمری حضرت علی بن ابی‌طالب علیه السلام، پیشوای پارسایان با حضرت فاطمه بنت محمد(ص)، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ هم چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد که امروز نیز جهان از پرتو انوار رحمت و عنایت تنها باقیمانده از دامان حضرت زهرا(س) زندگی می‌کنند.

کمالات بی شمار برترین بانو

فاطمه علیهاالسلام به 9 سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد و کمال عقلی بانوی فضیلت‌ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت‌ها گردد. ایمان والا، پارسایی بی نظیر، آگاهی، ذهن سرشار و هوش فراوان و نیز بهره مندی از زیبایی، وی را از همه دختران دیگر ممتاز ساخته بود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا(ص) نیز بر امتیازات ایشان افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه علیهاالسلام، دختر محمد(ص) آخرین فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.

علی(ع) خواستگار دختر رسول خدا(ص) در خانه پیامبر

هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر صلی الله علیه و آله مانع گفتن خواسته‌اش می‌شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی علیه السلام را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می‌بینم برای حاجتی اینجا آمده‌ای. خواسته‌ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته‌ات پیش من پذیرفته است».

جریان خواستگاری چگونه اتفاق افتاد؟

علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته‌اش را چنین بازگو کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می‌باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده‌ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده‌ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می‌پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می‌کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه علیهاالسلام گذاشت. پیامبر ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش،علی را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می‌شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟» فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه ساکت ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه علیهاالسلام در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی(ع) که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه(س) را خبر داد.

مراسم ساده اما زیبای خطبه عقد

برای اجرای خطبه عقد،علی علیه السلام به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر(ص) به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد.

مهریه زهرا(س) الگویی برای پیوندهای امروزی

پیامبر گرامی اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده‌ترین و راحت‌ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه 500 درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت. در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه‌های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می‌خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه‌اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

درس‌هایی از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) برای خانواده‌ها

نگاهی به نحوه آشنایی، خواستگاری، ازدواج، مهریه و مراسمات مربوط به پیوند انسان‌های بزرگ و معصوم بسیار مهمتر از خود آن اتفاق است. یکی از این پیوندها، ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) به عنوان برترین بانوان و مردان عالم هستند و یادآوری این مناسبت در هرسال در واقع تذکر و یادآوری الگوها و معیارهایی است که در زندگی آنان برای ما به ویژه برای نسل جوان است.

در جریان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علی در آورد نکات بسیار مهم آموزشی و الگویی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به؛ کفو و همتا بودن، خواستگاری بدون واسطه، قناعت، دوری از اشرافی گری و تجملات، سخت نگرفتن بر همدیگر، ملاک قراردادن معیارها و خصوصیات معنوی و دینی و اخلاقی، مهریه پایین، بنا کردن زندگی بر پایه محبت و عشق واقعی از روی شناخت، حجب و حیا و... اشاره کرد. به این خاطر است که یک پیوند با این ویژگی‌ها پیوند آسمانی لقب می‌گیرد که رضایت خدا و رسول خدا(ص) در آن وجود دارد.


:: بازدید از این مطلب : 644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 14 / 7

 

 


فقط یه دعا میکنم:

 

الهی مادرت این صحنه را نبیند...

 

گناه مصداق پا گذاشتن روی خون شهداست

 

مراقب باشیم

پا گذاشتن روی خون شهدا آسان نیست...


 

 


:: بازدید از این مطلب : 573
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 13 / 7

فرمانده قرارگاه قرب قائم عنوان کرد:
 
عشق من همین است که با این لباس در تونل بهشت‌آباد اصفهان به طول 65 کیلومتر و یا تونل چهارمحال به طول 40 کیلومتر، در سردشت کردستان و یا در مناطقی که در راستای محرومیت‌زدایی کار می‌کنم در حین خدمت جان دهم.
عصردنا: فرمانده قرارگاه قرب قائم سازندگی خاتم با انتقاد شدید از ابهامات وارده در خدمات محرومیت زدایی قرارگاه گفت: کسانی که به چنین شایعاتی دامن می‌زنند را نمی‌بخشم.

عدل هاشمی پور که در جمع خبرنگاران در دهدشت سخن می گفت اقدامات صورت گرفته در سیستان و بلوچستان را نمونه‌ای از محرومیت زدایی خواند و با طرح این سؤال که مگر عدل هاشمی در چند استان قرار است کاندیداتوری مجلس باشد ابراز داشت: در خوزستان که 2 میلیارد و 400 میلیون تومان فقط صرف گلزار شهد شده و یا استان‌های ایلام، کردستان و کرمانشاه هم قصد کاندید شدن در انتخابات دارم؟

هاشمی پور با تأکید بر اینکه کسانی که به این شایعات دامن زده‌اند را نخواهم بخشید ادامه داد: به جای این حرف‌های بی‌اساس جواب این جوانان را بدهید.

فرمانده قرارگاه قرب قائم با تأکید بر اینکه لباس سبز پاسداری را بر هر چیزی ترجیح می‌دهم افزود: اگر نمایندگی مجلس را 50 سال قباله کنند و به من بدهند در یک ساعت پوشیدن لباس مقدس پاسداری عوض نخواهم کرد.

وی از توزیع شب‌نامه و تخریب و اتهامات بی‌مورد به شدت انتقاد و با تأکید بر پرهیز از ورود به انتخابات و خاطرنشان کرد: اگر روزی دیدید عدل هاشمی برای کاندیداتوری اسم نوشت مرا سرزنش کنید چرا که در جوار امامزاده میرسالار(ع) قسم جلاله یاد کردم که این شایعات کذب محض است.

سردار هاشمی ادامه داد: عشق من همین است که با این لباس در تونل بهشت‌آباد اصفهان به طول 65 کیلومتر و یا تونل چهارمحال به طول 40 کیلومتر، در سردشت کردستان و یا در مناطقی که در راستای محرومیت‌زدایی کار می‌کنم در حین خدمت جان دهم.


:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 8 / 7

شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کردن دسته دسته آشنایان، عندليبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی

وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه ی دیدار می ترسد
پنجه ی خنیا گران از تار می ترسد
شهسوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

ساعتها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتظاري بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد ، تا بلي گفتم بلا شد

گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ی ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید

شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه ی دیدار می ترسد
پنجه ی خنیا گران از تار می ترسد
شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانه ی ما را به دست کم گرفت
جام ها جوشی ندارد عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم هیچ کس گوشی ندارد

شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی
کوچ کردن دسته دسته آشنایان عندليبان
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

بازآ تا کاروان رفته باز آید، بازآ تا دلبران ناز ناز آید
بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید، پاگل افشانان نگار دلنواز آید
بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم، گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم


:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 8 / 7


در بیست و پنجم ذی‌القعده کعبه نصب گردیده، زمین گسترده شده، آدم پایین آمده، خلیل و عیسی (ع) متولد شدند و رحمت پخش شده است.

 

روایت است که امام رضا (ع) فرمودند: در شب بیست و پنجم ماه ذی‌القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسی (ع) متولد شده‌اند.

و نیز روایت است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف در چنین روزی ظهور خواهند کرد؛ ان‌شاءالله.

 

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است. «دحو» به معنای گسترش و پهن شدن است، که توجه به آن در روایات و تعیین اعمال خاص همچون روزه، عبادت، دعا و غسل و اهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است.

دحوالارض به چه معناست؟

 

«دحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی‌اش تفسیر کرده‌اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها، به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند. از طرف دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی‌ها و بلندی‌ها یا شیب‌های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران‌های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره‌ها گستردند. اندک اندک زمین‌هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نام‌گذاری می‌شود.

 

دحوالارض در کلام خدا

 

روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت علیهم السلام بوده است و درباره فضیلت‌ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است و در چند آیه از قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است. به گفته مفسّرین، آیه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

 

در این‌باره در آیه دیگری به بیانی دیگر می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)

 

در تفسیر این آیه نیز آمده است: «خداوند زمین را به‌گونه‌ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال‌ها و سراشیبی‌های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه‌ها و تبدیل سنگ‌ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی‌که چین‌خوردگی‌های نخستین آن، به‌گونه‌ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی‌دادند».

 

همچنین از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است که فرمودند: "اولین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذی‌القعده بود. کسی که این روز را روزه داشته و شبش را به عبادت بایستد، عبادت 100 سال را که روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت. هر گروهی که در این روز برای ذکر پروردگار بزرگشان گرد هم آیند، پراکنده نمی‌گردند مگر این که خواسته آنان داده می‌شود. در این روز یک میلیون رحمت نازل می‌شود که 99 هزار تای آن برای روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود."

 

در این روز رسول خدا (ص)، به قصد حجة الوداع از مدینه با 104 هزار یا 124 هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامی اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

 

 

آداب و اعمال ویژه روز بیست و پنجم ذی‌القعده

 

زمین، گاهواره زندگی انسان و تمام موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه‌ها، دریاها، درّه‌ها، جنگل‌ها، چشمه‌ها، رودخانه‌ها، معادن و منابع گران بهایش، نشانه‌ای از نشانه‌های آفریدگار به شمار می‌آید که آن را گسترانیده است. روز دحوالارض روز گسترش زمین روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه‌ای دارد؛ از جمله:

 

1. روزه داشتن که ثواب 70 سال عبادت را دارد.

 

2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.

 

3. ذکر و دعا.

 

4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض

 

5- خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت: در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید: «لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم»

 

و سپس این دعا را بخواند:

 

یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.

 

ای درگذرنده لغزش‌ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت‌کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی‌هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

 

زیارت حضرت رضا(ع) در این روز را از بهترین اعمال مستحب و از سنت‌های مؤکد شمرده‌اند.


:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 5 / 7

 


 

 

 


 

 



 


:: بازدید از این مطلب : 533
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 5 / 7

اى كـشـتـى نـجات ! اينك گرفتاران امواج پرتلاطم درياى فساد و ظلم و طغيان در انتظار ظهورت لحظه شمارى مى كنند.

اى روزنه اميد! اينك اسيران زنجير استعمار و گرفتاران استبداد، با انتظار روز رهايى از قـيـد اسـارت ظـلم ، دل خوش ‍ كرده و شبهاى ظلمانى و تاريك بيداد را به اميد نور عدالت تو، سپرى مى كنند.

اى چـشـمـه سـار جـوشـان فـضـيـلت ! ايـنـك تـشنه كامان علم و دانش در انتظار جرعه اى از اقيانوس بيكران علم تو صف كشيده اند.

اى بهار آزادى ! اينك مظلومان و بيچارگان و ستمديدگان چشمان خسته خود را به قطرات بارش ابر عدالت تو دوخته اند.

اى مايه اميد، اى آرزوى دل اوليا، اى آنكه شبهاى تار انبيا به اميد ظهورت رقم خورده .

اى آنكه خشم پرخروش ملكوتيان به ياد انتقامت ، فروكش !

و اى آنكه قلب پر خون على عليه السلام را تو مايه تسكين !

اى آنكه پهلوان شكسته زهراى اطهر عليهاالسلام را تو مرحم !

اى آنكه قلب شكسته حسن عليه السلام را تو درمان !

اى آنكه خون پاك شهيدان را تو منتقم !

اى آنكه بازوان به زنجير كشيده اسيران را تو نوازش !

بيا! تا شكوفه هاى بهارى  .....

التماس دعا

 


:: بازدید از این مطلب : 603
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 4 / 7

زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

5مهرماه سی ودومین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام و اولین شهید سادات میرسالاری شهید سید یوسف برخیده راگرامی می داریم/



هر چند همچو گل همه بر باد رفته اند

هرگز گمان مدار كه از یاد رفته اند

اینان نه آن گل اند كه گویی در این بهار

از یاد رفته اند چو بر باد رفته اند

اینان نه آهویند كه گویی دریغ و حیف

در چنگ ظالمانه صیاد رفته اند

جای دریغ نیست بر ایشان كه این گروه

با عزم آهنین و دل شاد رفته اند

« استاد » گفته بود كه با جان و دل به پیش

اینان بنا به گفته استاد رفته اند

سرباز آهنین نبرد نهایی اند

پولاد زیست كرده و پولاد رفته اند

در راه پی گذاری كاخ جهان نو

بر جا نهاده پایه و بنیاد رفته اند

در راه آفرینش باغی پر از شكوه

بی خس و خار و آفت و اضداد رفته اند

« پیروز باد ملت ما، انقلاب  ما»

گویان، به رغم دشمن جلاد رفته اند

« كوبنده باد جنبش خلاق رنجبر»

برگوش عالمی زده فریاد رفته اند

بر باد رفته نیز نبایست گفتشان

در قلب ما نهاده بسی یاد رفته اند


 


:: بازدید از این مطلب : 739
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 4 / 7

داستان زیبای موسی و بدترین بنده خدا

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.


حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.

هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…

دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

ندا آمد:

ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

پدر گفت:زمین.

فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟

پدر پاسخ داد: آسمان ها.

فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟

پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.

فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟

پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.


:: بازدید از این مطلب : 548
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 4 / 7

 ۶ گروه که شفاعت شامل حالشان میشود

مقصود از روایاتی که می گوید هر کس ذره ای ایمان داشته باشد با شفاعت نجات می یابد، چیست و آیا با روایاتی که می گوید کسی که نماز را سبک بشمارد، شفاعت نمی شود منافات ندارد؟

 

ذهن آدمی همواره دغدغه مند و کنجکاو در شناخت ناشناخته ها است، از این رو است که در سراسر زندگی سوالات بیشمار ذهن او را به خود درگیر می کند؛ در این میان پاسخ برخی سوالات به صورت تجربی برای او قابل یافتن است اما هستند بسیاری از سوالات که خارج از میدان تجربه انسان بوده و پاسخ آنها به آسانی بدست نمی آید. از این رو در سلسله مباحث نسیم اندیشه از لسان آیت الله جوادی آملی، مرجع شیعیان و مولف تفسیر تسنیم به برخی از این سوالات پاسخ داده می شود.

 

مقصود از روایاتی که می گوید هر کس ذره ای ایمان داشته باشد با شفاعت نجات می یابد، چیست و آیا با روایاتی که می گوید کسی که نماز را سبک بشمارد، شفاعت نمی شود منافات ندارد؟

شفاعت گنه کاران، ممکن است در مراحل گوناگون پس از مرگ صورت بگیرد:

۱٫برزخ

۲٫مواقف قیامت

۳٫پس از دخول در جهنم و مدت ها تحمل عذاب دوزخ

با توجه به این مراحل، روشن می شود که میان آن دسته روایاتی که شفاعت را در حق سبک شمرندگان نماز جاری نمی داند و یا مجازات زناکار را دخول در جهنم و تحمل عذاب های آن می داند، با دسته دیگری از روایات که ذره ای از ایمان را موجب بهره مندی از شفاعت می داند، منافاتی وجود ندارد.

در حقیقت بر اساس دسته اول روایات (۱)، شفاعت در مرحله اول و دوم شامل حال سبک شمرندگان نماز، یا زناکاران نمی شود و چنین کسانی پس از دخول در جهنم و تحمل سالیان دراز عذاب دردناک، استحقاق و قابلیت شفاعت را پیدا می کنند و بالاخره با شفاعت نجات می یابند.

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: گروهی از مردم در آتش جهنم می سوزند تا اینکه گداخته می شوند، آن گاه شفاعت نجاتشان می دهد.(۲)

بنابراین بهره مندی از شفاعت، بستگی به میزان تحصیل شرایط آن (ایمان و عمل صالح) دارد. پس مقصود از نجات یافتن که ذره ای ایمان در دل دارد، این است که بالاخره ایمان او سبب نجاتش خواهد شد، هر چند پس از تحمل سالیان دراز عذاب جهنم باشد.

در روایتی از رسول خدا آمده است: «من غش اخاه المسلم نزع الله برکه رزقه و أفسر علیه معیشه و وکله الی نفسه»، هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد

در مقابل کسانی که به طور کلی از ایمان محروم اند و دین و عمل آنها مورد رضایت خداوند نیست(مشرکان، کافران، ناصبیان و دشمنان رسول اکرم و خاندان او) محروم از شفاعت بوده و در عذاب جهنم جاودانه و همیشگی خواهند بود.

شرایط شفاعت شوندگان

۱٫ حفظ اصل ایمان

کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینی آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.[۳] رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست، بلکه برای مۆمنان یکتاپرست است.[۴]
نماز

۲٫ آزار دهنده ذریه رسول خدا نباشد

افرادی که به ذریه پیامبر آزار می‌سانند مورد شفاعت واقع نمی‌شوند، زیرا اولا طبق متون دینی تمام ستمگران از زمره شفاعت شوندگان خارج می‌شوند و ثانیا آزار دهندگان به هر فرد مۆمن و مسلمانی جز افرادی هستند که قابل شفاعت نمی‌باشند. و در خصوص فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «إذا قمت المقام المحمود تشفعت فی اصحاب الکبائر من امتی فتشفعنی الله لا تشفعت فیمن آذی ذریتی»، هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می‌کنم و خداوند شفاعت مرا می‌پذیرد، بخدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی‌کنم.[۵]

۳- تارک نماز نباشد

یکی از شرایط پذیرفته شدن شفاعت آن است که شفاعت شونده اهل نماز باشد و نماز را وظیفه ای مهم و محترم بشمارد و نسبت به آن سهل انگاری نکند.[۶]

همچنانکه امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلوه»، شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد.[۷]

کسانی که به طور کلی از ایمان محروم اند و دین و عمل آنها مورد رضایت خداوند نیست(مشرکان، کافران، ناصبیان و دشمنان رسول اکرم و خاندان او) محروم از شفاعت بوده و در عذاب جهنم جاودانه و همیشگی خواهند بود

۴- شفاعت شونده رابطه ای معنوی با شفیع داشته باشد

کسانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند.[۸]

در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است.[۹]

۵- اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد

از احادیث شفاعت استفاده می‌شود کسانی مورد شفاعت واقع می‌شوند که اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشند.[۱۰] همچنانکه ار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «من لم یۆمن بشفاعتی فلا اناله شفاعتی»، هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمی‌رسد.[۱۱]

۶- خیانت کار و فریب دهنده نباشد:[۱۲]

در روایتی از رسول خدا آمده است: «من غش اخاه المسلم نزع الله برکه رزقه و أفسر علیه معیشه و وکله الی نفسه»، هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد.[۱۳


:: بازدید از این مطلب : 618
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 4 / 7

قرآن دست‌ خط امام علی (ع) +عکس

عکس قران با دست خط امام علی (ع) را مشاهده می کنید.


قرآن منسوب به دست‌خط حضرت علی(ع) که با خط کوفی بر روی پوست آهو کتابت شده در نمایشگاهی با موضوع حضرت علی(ع)، در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی به نمایش گذاشته می شود.

 


:: بازدید از این مطلب : 3778
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 2 / 7

 

مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت.

 

نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.

 

گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

 

او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.


از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.

 

کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.

 

نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص ‍ شد و به خانه خود رفت.

 

او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.

 

چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.


شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.

 

نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟

 

عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.

وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.

 

رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.

 

مامورین چون این سخن را به شاه رساندند  شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.

 

نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.

 

گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند...

 

***********

 

یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید توبه حقیقى و خالص کنید.

 

قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم؛ بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.


:: بازدید از این مطلب : 622
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 1 / 7


: در قرآن می خوانیم؛ خداوند آن ها را که ایمان آورده اند و کسانی را که از علم بهره دارند، درجاتی عظیم می بخشد و همچنین حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: کسی که مرگ او فرا رسد، در حالی که دنبال طلب علم باشد، میان او و پیامبران یک درجه فاصله است.

در ایات و احادیث Tفراوان به علم آموزی و تلاش در این راه تاکید شده است و شاید یکی از مزایای علم آموزی، اجر و ثواب آن باشد، و از این رو پیامبر اکرم (ص) درباره ی این امر به ابوذر فرموده اند: همانا آگاه باش؛ یک ساعت در مجلس مذاکره و مباحثه ی علم نشستن، نزد خداوند محبوب تر است:

از هزار شب نماز خواندن که در هر شب هزار رکعت خوانده شود،

و از هزار جهاد و از دوازده هزار ختم قرآن

و از عبادت یک سال که روزها را روزه بگیرد و شب ها را اقامه نماز نماید بهتر است

و هر کس جهت طلب علم و یادگرفتن یک باب علم از خانه اش خارج شود، خداوند برای او به هر گام و قدمی که برمی دارد، ثواب یک پیامبر از پیامبران و هزار شهید از شهدای جنگ بَدر را می نویسد،

و برای او هر حرفی که می شنود و یا می نویسد، خداوند شهری در بهشت به او عطا خواهد نمود.

 

همانا طالب علم محبوب خدا و ملائکه و تمام انبیاء است، و نگاه کردن به صورت عالم بهتر است از آزاد نمودن هزار بنده، و هر کس علم و دانش را دوست بدارد، بهشت بر او واجب می شود و از دنیا نمی رود مگر اینکه از آب کوثر می آشامد و از میوه های بهشت تناول می نمایند و همانا کرم ها بدن او را در قبر پس از مردنش نمی خورند (و جسمشان در قبر نپوسیده و تازه می ماند). (جامع السعادات، ج1: 103؛ آمال الواعظین، ج1: 173)

 

البته پرواضح است ککه مراد پیامبر اعظم از چنین عالمانی ،کسانی هستند  که  دانش آنها در مسیر ارتقای بشر به سمت خدا و هدایتگر همگان در جهت ذات باری تعالی است علاوه بر اینکه خود متصف به اوصاف خلیفة اللهی می شوند دیگران را نیز الهی تربیت کنند


:: بازدید از این مطلب : 751
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه