منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 338
:: بازدید ماه : 1246
:: بازدید سال : 3219
:: بازدید کلی : 102839
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 22 / 1

در دهه فاطمیه، ایام شهادت دخت مکرم نبی اسلام، قرار داریم. فاطمه (س) را باید به تنهایی و مطلق و مجزا از وابستگی‌های ارزشمندش، تنها به عنوان یک انسان در نظر گرفت تا پی به علو درجاتش برد و بی‌هیچ اغراق افسانه‌ای، ارزش‌های آسمانی‌اش را در عین آنکه بر زمین خدا و در میان خلق خدا راه می‌رفت و زندگی می‌کرد، به بررسی نشست.

دختر رسول گرامی اسلام بودن و یا افتخار همسری ابرمردی چون علی را داشتن و یا مادر سلسله نورانی امامت بودن و...، اینها همه به تنهایی هر کدام‌شان فضیلتی گرانسنگ و بی‌همتاست.

سلام و درود خدا بر یگانه بانوئی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه(س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان‌ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر(ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه‌ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.


:: بازدید از این مطلب : 722
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

نفر وسط

،جناب آقای سیدیعقوب امیرسالاری قهرمان وزنه برداری ایران،قهرمان پاورلیفتینگ جهان،مربی سابق تیم ملی پاورلفتینگ ایران،نایب قهرمان المپیک سیدنی ومسئول کمیته پاورلیفتینگ استان فارس،


:: بازدید از این مطلب : 789
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

http://brumandv.persiangig.com/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%85%D9%88%DA%A9/IMG_1207.JPGhttp://brumandv.persiangig.com/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%85%D9%88%DA%A9/IMG_0932.JPG


:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

 

 

حاجی سیدفتحعلی امیرسالاری بزرگ خاندان متولد سال 1278 هجری شمسی، فرزند مرحوم حاج سیدرضا و حاج سیدرضا فرزند مرحوم سید فتحعلی و سید فتحعلی فرزند مرحوم حاجسیدمحمدرضا بزرگ خاندان که ایشان نیز فرزند مرحوم سیدمهرعلی بوده اند.شیخ مهرعلی فرزند مرحوم سیدخان احمد است و جد بزرگوارشان امامزاده میرسالار می باشد که مقبره مبارکشان واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان کهگیلویه، بخش چاروسا قارتق می باشد. که به روایتی اجدادشان حدود چهارصد سال پیش به دلیل درگیریهایی که بین طوایف پیش آمده بوده و منجر به کشته شدن تعدادی از طایفه امیرسالار در کهگیلویه می گردد، به همراه تعدادی از یاران آنجا را ترک و به استان فارس، حوالی میمند که منطقه خوش آب و هوایی بوده می آیند و در شمال این شهر در دامنه کوه سپیدار اسکان می گیرند و در آنجا روستایی بنا می کنند، که بدلیل اینکه روستای قبلی شان در کهگیلویه تنگ ریز نام داشته، اینجا را هم تنگ ریز نامگذاری می کنند.

مناطق شمالی روستا بدلیل خوش آب و هوا بودن را به باغهای دیم درختان انگورو انجیروانارو..تبدیل می کنند، که هم اکنون تعداد زیادی از باغها برقرار و همچنان مورد استفاده و بهره برداری می باشد. و تعدادی هم به دلایل مختلف از جمله خشکسالی از بین رفته اند که آثار آنها چون حصار و سنگ چین برقرار که دال برشناسنامه اهالی روستا می باشد.

حاج سیدفتحعلی که تنها فرزند خانواده بوده است در سن سه سالگی پدرش را از دست می دهد و سرپرستی وی را مادرش نرگس خاتون که از بزرگ زادگان میمند بوده است، بعهده می گیرد. لکن در شش سالگی مادر را نیز از دست داده و سرپرستی وی را دایی اش خواجه علیرضا میمندی که از بزرگان میمند بوده  است بعهده می گیرد.وی در سنین نوجوانی بنابر حس کنجکاوی، با موافقت دایی، روستای پدری (تنگ ریز) را برای ادامه زندگی انتخاب کرده وبه آنجا نزد اقوام و خویشاوندان پدری نقل مکان می کند. وی در تنگ ریز ازدواج کرده و صاحب فرزندانی می گردد.نام همسران ایشان به ترتیب: گل افروز، جهان افروز، زینب، بیگم جان، گوهر بیگ، عالم بی بی، بتول خانم می باشد. وی دارای 21 فرزند (10 دختر و 11 پسر)  هستند که البته تعدادی از آنها در کودکی فوت کرده اند. فرزندان و نوه و نتیجه ایشان در حال حاضر حدود 400 نفر می با شند.

در سال 1309 وی برای زیارت روانه کربلا می شوند و از راه بوشهر و سپس آبادان به کربلا و زیارت قبر سیدالشهدا و و بقیه عتبات و عالیات مشرف می گردند.

مرحوم، یکی از مبارزان جنگ با انگلیس بوده اند که در زمان حمله قشون انگلیس از جنوب با همراه داشتن تعدادی تفنگچی خوانین قشقایی را همراهی کردند که منجر به پیروزی جنگ آوران قشقایی و شکست انگلیسی ها شد.

وی مردی لایق، کاردان و شایسته و معتمد اهالی روستا بوده که بدین سبب از سوی روستاییان بعنوان کدخدا و بزرگتر روستا برگزیده می شود که تا پایان عمردر خدمت اهالی بوده اند. وی در سال 1354 به زیارت خانه خدا مشرف می شوند و در اردیبهشت ماه سال 1367 در سن 89 سالگی به دلیل غم واندوه ناشی از از دست دادن فرزند بزرگش جلیل دارفانی را وداع گفت. پیکر پاکش در جوار امامزاده سیدحسین  در کنار قبر فرزندش در میمند به خاک سپرده شد.روی سنگ قبرش چند بیت از این  شعر که فرزندش کربلایی غضنفر امیرسالاری سروده است حک شده است:

دریغا کاروان سالارمان رفت

بزرگ و سرور و سردارمان رفت

رییس کاروان حاجی فتحعلی

به حق لبیک گفت از این مکان رفت

مبارک ماهی و فرخنده روزی

حدود لیلۀ القدر از جهان رفت

شب قتل علی شاه ولایت

یکی از شیعیان و مخلصان رفت

مه تنزیل آیات الهی

به امر حق به فردوس جنان رفت

برای بازدید راه پرخوف

جلودارش جلیل قهرمان رفت

ز داغ نازنین فرزند دلبند

دل بشکسته با آه و فغان رفت

تن پاکش شد اندر خاک پنهان

روانش رو بسوی آسمان رفت

دلاور مرد قوم تنگ ریزی

تهی دست از میان دوستان رفت

توانا بود و برنا روزگاری

ولی امروز پیر و ناتوان رفت

هزاران خاطرات تلخ و شیرین

بجا بگذاشت آن شیرین زبان رفت

پسررفت وپدرازداغ فرزند

نیاسود و بدنبال جوان رفت

پدر رفت و برادر رفت افسوس

ز ما واماندگان تاب و توان رفت

به بالینش بسی شیون نمودیم

ولی او راه خود را همچنان رفت

لدوللموت معنایش همین است

که هرکس زاد با مرگ از جهان رفت

خدایا باب مارا محترم دار

که او از بین قومی مهربان رفت

خدایا محسناتش را بیفزا

که با احسان تو راحت توان رفت

خدایا سیئاتش را ببخشای

که نتوان خسته با بار گران رفت

سلام هی حتی مطلع الفجر

بخوان سالار کان روح روان رفت


 

تنگ ریز روستایی است واقع در شمال میمند فارس که از شمال به کوه سپیدار از جنوب به میمند از مشرق به روستای گنک و از مغرب به روستای شبانکاره محدود می شود. این روستا دارای حدود هشتاد خانوار و چهارصد و پنجاه نفر جمعیت می باشد. شغل غالب مردم این روستا کشاورزی و دامپروری است. محصولات عمده این روستا عبارتند از گندم، جو، انگور، انجیر، بادام کوهی(الوک)، پسته کوهی(بنه)، زودی، جاشیر، روغن حیوانی، کشک، دوغ و.. این روستا هم اکنون دارای تمامی امکانات رفاهی ( آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت، مدرسه، جاده آسفالت) می باشد.

 

 



 

:: بازدید از این مطلب : 2277
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 7 / 1

 


:: بازدید از این مطلب : 567
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 4 / 1

 هر روز و ماه و سالی که می گذرد به حسابرسی اعمالمان نزدیک تر می شویم  اما افسوس که آن را به شوخی می گیریم!!! بودند افرادی که در سال گذشته کنارمان یا در همسایگیمان بودند اما امروز به حسابشان رسیده اند و به جهان دیگر شتافته اند!!!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ( 1 ) مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ( 2 ) انبیاء

به نام خداوند بخشنده مهربان
 حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالي که در غفلتند و روي گردانند! ( 1 ) هيچ يادآوري تازه اي از طرف پروردگارشان براي آنها نمي آيد، مگر آنکه با بازي (و شوخي) به آن گوش ميدهند! ( 2 )


:: بازدید از این مطلب : 583
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 1

 بیش از 7 قرن پیش وقتی مغولان به ایران حمله کردند، درکنار همه تخریب ها و تغییرهای فرهنگی که به ایران تحمیل کردند، گاهشماری چینی- اویغوری را هم وارد فرهنگ ایرانی کردند...

گاهشماری که مبنای آن نامگذاری دوره ای و گردشی سال ها به نام 12 حیوان بود. گاهشماری که با گاهشماری ایرانی ترکیب شد و تاکنون هم در باورهای عامیانه، به آن رجوع می شود.

هرچند در اوایل به کارگیری گاهشماری حیوانی، بیشتر از مطابقت با ماه های هجری قمری استفاده می شد، اما در دوره های بعد، بیشتر گاهشماری جلالی و برج های دوازده گانهٔ آن مورد استفاده قرار می گرفت.

بر این اساس، طول متوسط سال برای کارهای رسمی و مالیاتی در گاهشماری حیوانی، برابر با طول متوسط سال حقیقی خورشیدی بود.

تا دوره صفویه، گاهشماری حیوانی با ماههای قمری رواج داشت، اما از دوره صفویه، مقرر گردید که علاوه بر ماههای قمری، ماههای شمسی نیز در تقویم های سالیانه ثبت شود. این روش از عصر صفویه تا سال 1329 هجری قمری ادامه داشت. در این سال ماههای شمسی با نام برج های دوازده گانه پذیرفته شده و در تقویم های سالیانه ثبت شدند.

ریشه و خاستگاه این گاه شماری و علت تأثیرگذاری این دوازده حیوان خاص بر سرنوشت زمین و انسان، به یک افسانهٔ کهن بودایی بازمی گردد.

نام سالهای دوازده گانهٔ حیوانی در ایران که با تقویم اویغوری - چینی تفاوتهایی دارد، به ترتیب عبارتند از:

1. موش
2. گاو
3. پلنگ
4. خرگوش
5. نهنگ
6. مار
7. اسب
8. گوسفند
9. میمون
10. مرغ
11. سگ
12. خوک

نحوه تعیین سال ها به نام حیوانات

برای تعیین اینکه هر سال خورشیدی، به نام کدامیک از حیوانات دوازده گانهٔ فوق است، کافیست تا عدد آن سال را با عدد 6 جمع بزنیم و بعد حاصل جمع رابر عدد 12 تقسیم نمائیم و سپس به باقیمانده نهایی نگاه کنیم. عدد باقیمانده، نمایندهٔ نام آن سال بر مبنای ترتیب فوق الذکر است.

بعنوان مثال، برای دانستن نام سال 1392 خورشیدی، ابتدا 1392 را با 6 جمع می کنیم و حاصل یعنی عدد 1398 را بر 12 تقسیم می کنیم که باقیماندهٔ نهایی تقسیم، عدد 6 می شود که با رجوع به ترتیب نام برده نمایندهٔ سال مار است.

به این ترتیب متولدین سالهای: 1284، 1296، 1308، 1320، 1332، 1344، 1356، 1368، 1380، 1392، و... در سال مار به دنیا آمده اند.

یک سال عجیب در راه است؟

معروف است که سال مار همیشه با حوادث عجیب و غریب و اتفاق های غیرمنتظره همراه بوده است. از کودتای 28 مرداد تا حمله به برج های دوقلو در امریکا. کافی ست نگاهی به برخی از این اتفاق ها بیندازید تا ببینید سال هایی که نام «مار» را برخود داشته اند، چه سالهای عجیبی بوده اند:

1308: مرگ احمدشاه قاجار, درگیریهای شدید در بیت المقدس و نخستین برخوردها بین اعراب ویهودیان
1320: حمله ی متفقین (شوروی وانگلیس) به ایران, ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی باحمله ژاپن به پرل هاربر
1332: کودتای امریکایی 28 مرداد, حادثه 16 آذر و شهادت 3 دانشجوی معترض دانشگاه تران به حضور نیکسون در ایران, به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر درمصر
1344: تیراندازی به شاه در کاخ مرمر, درگیریهای هند وپاکستان برسرکشمیر, شروع انقلاب فرهنگی درچین
1356: درگذشت سید مصطفی خمینی و دکتر علی شریعتی
1368: رحلت امام خمینی, تخریب دیواربرلین
1380: واقعه 11 سپتامبر و حمله به برجهای دوقلو درنیویورک, حمله ی آمریکا به افغانستان , سیل وبارندگی درشمال و قطع سراسری برق درکشور, برخورد هواپیمای جاسوسی آمریکا باجنگنده ی چینی

آیا در پایان سال 92 هم اتفاق های عجیب سال به این لیست اضافه خواهد شد؟


:: بازدید از این مطلب : 642
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 1

 

 

تنها، زمین بود و زمین ، چه تنها بود که هزاره ها بیصدا تنهاییش را زندگی میکرد.کسی نمیدانست که چرا زمین در یک سکوت صوفیانه فرور فته است.کسی نمیدانست که چرا زمین اینگونه دارد پیر میشود.کسی نمدانست که چرا زمین فراموش شده است.

گاه بچه فرشته ای بازیگوش پر به شیطنت میداد و خواب هزار ساله زمین را بر می آشفت.گاه ستاره ای چشمک زن بر آسمان غبارگرفته زمین نازفروشی میکرد.گاه شهابی از دوردست کمانه کرده و بر تنش زخمه میزد.گاه برق آذرخشی چشمهایش را آزار میداد.گاه اما...صدای خدا از دوردست شنیده میشد و همین برای زمین کافی بود که هنوز نفس بزند.که هنوز زنده بماند.که هنوز نمیرد.

تنها ماه ،ماه رفیق یار و غار زمین خوب میدانست که زمین غم دارد.که زمین چه تنهاست و دارد پیر میشود.که زمین دلش خدا را میخواهد.این رااز صدای بغض شکسته ای میفهمید که در شبهای تنهایی به آسمان میرسید و دل آسمان را ابری میساخت.ماه خوب میدانست که زمین از درد بی یکی بودن دارد پیر میشود.

زمین یک تکه خاک بود.خاک بی حاصلی که از صدای بیصدایی پر بود.هزاره ها میشد که تنش درحسرت نوازش دستی پیر میشد و نگاهش در حسرت چشمی به افق خیره مانده بود.دلش زندگی می خواست. این را شبی با ماه درد دل کرد:

"فایده هزاره ها انتظار چیست؟وقتی نه کسی میاید نه کسی میرود نه کسی در من جوانه میزند"

ماه جوابی نداشت تنها به حرمت دوستی هزار ساله اش در شب سیاه زمین نوری بر تنش پاشید و سایه های کش دار تنهاییش را کمی روشن تر ساخت.

زمین نمیدانست دیگر روز به چه معناست و شب به چه رنگی است.گاه با صدای خنده ستاره ها بیدار میشد و گاه در لالایی فرشته ها به خواب میرفت.وقتی خیلی دلش میگرفت به یاد میاورد که در هزاره های دور "یکی بود-یکی نبود-غیر از خدا هیچ کس نبود-خدا بود-زمین بود آسمان بود"...همین تسلایش میداد.

تازگیها تنش ترک میخورد.هزاره ها میشد که باران نباریده بود.خدا سرگرم عرش بود و به فرش کاری نداشت و زمین دلش خدا میخواست.دلش باران میخواست.دلش خاک باران زده میخواست.اما فقط یک تن کویری بود و تنهایی و آفتابی که از آن هفت آسمان پرمشغله خداوندی روحش را زخم میزد و جانش را میگرفت.

یک شب اما سکوت هزار ساله زمین شکست.انگار غوغایی در آن بالاهای بالا درمیگرفت.صدای خداوند شنیده میشد.زمین تشنه شنیدن صدای خداوند بود.و زمین شنید که خدا فریاد میزند:از روحم در تو دمیدم...و زمین حسرت خورد بر موجودی که خدا از روحش بر آن دمیده بود.و زمین و زمان به سجده افتادند و زمین نفهمید سجده بر کیست بر چیست.تنها غوغای فرشتگان بود که بر دستهای خدا بوسه میزدند و زمین اما برق خشمی از آتش دید و به خود لرزید.

روزی از روزها یک سیب سرخ از آسمان پایین افتاد.عطر سیب در ذهن زمین پیچید و او را بیدار کرد.زمین چشمهای خسته اش را به بالا دوخت. صدای رعدی در عرش پیچید و زمین بعد از هزاره ها تشنگی بوی باران شنید و عطرخاک باران در هوایش پیچید.انگار قطره اشکی از چشمان خدا بود که اینگونه بر خاک فرو افتاد و گل شد و آتش بر جانش پاشید.

زمین دید که خاک گداخت-خاک پخته شد-خاک آدم شد و خواب هزارساله زمین برای ابد به اتمام رسید.

حالا دیگر یکی بود-یکی نبود-غیر از خدا بود بود آدم بود-حوا بود-عشق بود من بودم-تو بودی و زمین ما دیگر تنها نبود.به قیمت سوختن آدم فصلی جدید در زندگی زمین ورق خورد.فصلی به نام بهار و طبیعت معنا گرفت.

زمین جوانه زد و مادر شد.زمین مامن فرزندان آدم شد.

آمدن بهار و سال نوبر شما عزیزانم مبارک.


:: بازدید از این مطلب : 694
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه